نوع مقاله: مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دکتری آمایش محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران (*مسئوول ماکاتبات).
2 استادیار گروه محیط زیست، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
فصلنامه انسان و محیط زیست، شماره 50، پاییز 98
کاربرد ابزارهای مدیریتی گردشگر – مبنا در مدیریت مناطق تفرجی
سمیه گلدوی[1]*
S.galdavi@yahoo.com
مرجان محمدزاده[2]
تاریخ دریافت: 10/09/94 تاریخ پذیرش:21/02/95
چکیده
امروزه تقاضا برای استفاده تفرجی از محیطهای طبیعی به طور چشمگیری افزایش یافته است. افزایش استفاده تفرجی در این مناطق منجر به تخریب منابع و در اغلب موارد موجب نارضاریتی بازدیدکنندگان شدهاست. حفظ مناطق تفرجی و تامین رضایت بازدیدکنندگان نیاز به استفاده از رهیافتهایی دارد که نظرات بازدیدکنندگان را در مدیریت مناطق تفرجی در نظر بگیرد. در مطالعه حاضر رهیافتهای مدیریت مناطق تفرجی – که در آنها از نظرات بازدیدکنندگان در مدیریت مناطق تفرجی استفاده میشود - شامل برنامهریزی مبتنی بر محل (PBP)، مدیریت مبتنی بر منافع (BBM)، سیستم مدیریت منظره (SMS) و استفاده از اطلاعات بازدیدکنندگان (NVUM) توصیف و نحوه اجرای آنها ارایه شده است. PBPبر مبنای درک مفاهیم و ارزشهای مردم در خصوص مکانهای جغرافیایی مختلف است. این ارتباط و وابستگی بین مردم و مکان ممکن است روحی، روانی، اجتماعی، فرهنگی و یا ریشه در استفاده تاریخی افراد و گروهها داشته باشد. BBM بر مبنای منافع حاصل از تفرج است و منطقه را بر مبنای نتایج سودمند حاصل از استفاده تفرجی طبقهبندی میکند. SMS یک ابزار مدیریت بصری است که استفاده از ترجیحات زیباییشناختی افراد را در برنامهریزی و مدیریت تفرجی امکانپذیر مینماید. NVUM شامل اطلاعات جمعآوری شده از بازدیدکنندگان است که میتواند برای شناسایی رفتار، ترجیحات، نیازها، تقاضا و میزان رضایت بازدیدکنندگان در مدیریت منابع تفرجی استفاده شود. این ابزارها از نظرات مردم در تدوین دستورالعملهای مدیریتی استفاده میکنند. بنابراین با استفاده از این ابزارها میتوان در راستای مدیریت موفق مناطق تفرجی با تامین رضایت بازدیدکنندگان و حفظ کیفیت منطقه گام برداشت.
کلمات کلیدی: منابع تفرجی، برنامههای مدیریتی، حفاظت از منابع، رضایت بازدیدکنندگان، ابزارهای مدیتی
Human and Environment., No. 50 Autumn 2019
Rectreation areas management Application of tourism based management tools in recreational
Somayeh Galdavi [3]* (Correspondin Author)
S.galdavi@yahoo.com
Marjan Mohammadzadeh[4]
Abstract
Nowadays, demand for the recreational use in natural environment has increased significantly. Increasing recreational use in these areas lead to destruction of natural resources and also caused to visitors' dissatisfaction. Maintaining recreational places and providing visitors' satisfaction require the use of approaches which consider visitors opinion in the recreational areas management. In this study, some approaches of recreational areas management, that use visitor's opinion in the recreational areas management including Place-Based Programming (PBP), Benefit-Based Management (BBM), Scenery Management System (SMS) and the use of visitor information (NVUM) have been described. PBP is based on understanding the people' concepts and values in different special geographic locations. The relationship and dependence between people and places may be associated with emotional, psychological, social, cultural and historical properties of individuals and groups which used the places. BBM is based on the benefits of outdoor recreation and classified recreational area based on the benefits of recreational use. SMS is a visual management tool which uses people's aesthetic preferences for recreational planning and management. NVUM includes information collected from visitors which can be used to identify visitors' behavior, preferences, needs, demands and their satisfaction that used for recreational resource management. These tools use people opinions for developing management protocols. Therefore, successful management of recreational areas associated with preparing visitors' satisfaction along with maintaining quality of recreational area can be possible using these tools.
Keywords: Recreational Resources, Management Programmes, Resource Protection, Visitors Satisfaction, Management Tools
مقدمه
ویژگیهای جامعه صنعتی سبب شده بسیاری از مردم به تفرجگاههای طبیعی دور از شهرها روی آورند (1). این وضعیت در سراسر جهان رو به گسترش است و به تبع آن شمار استفادهکنندگان از این مناطق پیوسته رو به افزایش بوده است. تحلیل نیروها و عوامل مربوط به تقاضای تفریح و تفرج در کشور نیز نشان میدهد که این نیاز به سرعت رو به افزایش است (2). امروزه، پارکها و مناطق تحت حفاظت به طور فزایندهای برای مردم حایز اهمیت هستند. این مناطق به دلایل گوناگون برای مردم مهم و حیاتی هستند: ارایه فضاهای باز و سبز، آسایش خیال و رهانیدن از مشغلههای زندگی، حفاظت از حیات وحش و دیگر عناصر تنوع زیستی و همچنین حفاظت از منابع تاریخی و فرهنگی که نشانگرهای مهمی از جامعه هستند و البته، از جنبه گردشگری و تفرج. این مناطق با ارایه فعالیتهای اوقات فراغت سالم و رضایتبخش، برخورد صمیمی در محیطهای بیرون، فرصتهایی برای ایجاد همبستگی خانواده، لذت بردن و قدردانی از محیط زیست طبیعی و میراث فرهنگی را در کنار حفاظت از محیط زیست، حیات وحش و تنوع زیستی، اشتغال و توسعه اقتصادی مردم محلی و جوامع و بسیاری از مزایای دیگر فرآهم مینمایند (3). این امر سبب افزایش گرایش به تفرج و توریسم طبیعت محور در مناطق تحت حفاظت جهان گردیده است. با این حال، در بسیاری از کشورها اثرات مستقیم و غیر مستقیم فعالیتهای تفرجی بر پوشش گیاهی در مناطق تحت حفاظت بررسی شده است. اثرات مستقیم مانند از بین رفتن پوشش گیاهی ناشی از ساخت جاده و سازههای مختلف، فشرده شدن خاک و لگدمال شدن پوشش گیاهی در اثر تردد گردشگر و اثرات غیر مستقیم شامل پراکندگی و افزایش علفهای هرز توسط انسان و خودروها است (4). تغییرات ناشی از استفاده تفرجی را میتوان با ممنوع کردن تمام چنین فعالیتهایی حذف نمود. با این حال، تفرج یک استفاده معمول از طبیعت است و حتی اگر استفاده تفرجی از مناطق طبیعی حذف شود تغییرات انسانی
حاصل از سایر فعالیتها غیر از تفرج هنوز در داخل و نیز در خارج از منطقه به عنوان یک مشکل باقی میماند (4 و 5). این موضوع سبب توسعه انواع چارچوبها، مفاهیم و برنامههای مدیریت بازدیدکنندگان در مناطق تفرجی – گردشگری گردیده است. امروزه برنامهریزی تفرجی با تمرکز بر فعالیتهای تفرجی مبتنی بر طبیعت، همراه با کاهش اثرات بالقوه آنها بر منابع طبیعی، یک چالش اصلی برای برنامهریزان و متخصصان تفرجی در بسیاری از مناطق تحت حفاظت در سراسر جهان است (6). با این حال، چگونه میتوان پارکها و مناطق تحت حفاظت را برای به حداکثر رساندن کارایی و سودمندی آنها مدیریت نمود؟ به طور کلی، پارکها و مناطق تحت حفاظت به منظور کسب دو هدف ایجاد میشوند: (1) حفاظت از منابع پارک و کیفیت تجربه بازدیدکننده و (2) تطابق استفاده بازدیدکننده و لذت بردن از حضور در منطقه. این اهداف میتوانند مکمل هم باشند مثلا هنگامی که استفاده بازدیدکننده منجر به حمایت گسترده از پارکها و مناطق تحت حفاظت میشود، از جمله فرصتهای توسعه اقتصادی برای جوامع محلی و درآمد مورد نیاز برای مدیریت پارکها. با این حال، این اهداف اغلب هنگامی که میزان و نوع استفاده بازدیدکننده منجر به ایجاد اثرات غیر قابل قبول بر منابع پارک و کیفیت تجربه بازدیدکننده میشود میتوانند در تضاد با هم باشند (3).
در مطالعه حاضر برخی از رهیافتهای مدیریت مناطق تفرجی – که در آنها از نظرات بازدیدکنندگان در مدیریت مناطق تفرجی استفاده میشود - شامل برنامهریزی مبتنی بر محل[5] (PBP)، مدیریت مبتنی بر منافع[6] (BBM)، سیستم مدیریت منظره[7] (SMS) و برنامه پایش اطلاعات بازدیدکنندگان ملی[8] (NVUM) توصیف و مراحل و نحوه اجرای آنها ارایه شده است. جدول 1 توصیفی کلی از این رهیافتها را نشان میدهد.
این رهیافتها در مطالعات بسیاری استفاده شدهاند. از جمله اشتاین و کلارک (2001) در مطالعهای رهیافت BBM را برای شناسایی، برنامهریزی و مدیریت منافع حاصل از تفرج مبتنی بر طبیعت استفاده نمودند. آنها با همکاری کمیسیون حفاظت از حیات وحش و شیلات فلوریدا، بازدیدکنندههای محلی و غیر محلی را در پنج منطقه طبیعی در جنوب غربی فلوریدا مورد بررسی قرار دادند (7). همچنین، اشتاین و اندرسون (2002) ترکیبی از مدیریت مبتنی بر منافع (BBM) و مدیریت اکوسیستمی را برای برنامهریزی سیمای سرزمین در آبخیز دریاچه لیچ در مینهسوتا استفاده نمودند. آنها بیان نمودند که با حرکت افراد بیشتری به مناطق روستایی جهت حفظ ارزشهای متنوع سیمای سرزمین برنامهریزان و مدیران نیاز به بررسی بیشتر سیمای سرزمین دارند. آنها در مطالعه خود برای توسعه درک بهتر ارزشهای سیمای سرزمین روستایی در یک اکوسیستم و مفهوم "مدیریت – منافع" تلاش نمودند (8). لیهی و اندرسون (2005) از رهیافت BBM برای بررسی منافع مورد انتظار جوامع محلی از مناطق تفرجی استفاده نمودند. آنها با تنظیم پرسشنامه و تکمیل آن توسط جوامع محلی و کارکنان مدیریت مناطق تفرجی به بررسی منافع مورد انتظار جوامع از جنبههای مختلف نظیر روحی – روانی، اجتماعی، اقتصادی و محیطزیستی پرداختند. نتایج نشان داد که مدیریت پارک باید تعامل بیشتری با جوامع محلی داشته باشد و فرصتهای بیشتری برای برقراری این تعامل فراهم نماید (9). همچنین، دفتر برنامهریزی ایالات متحده (2009)، رهیافت BBM را برای مدیریت منطقه تفرجی دلتا ریور (Delta River) که شامل طبیعت و حیات وحش منحصربفردی بود استفاده نمود. این منطقه شامل 160 مایل آبراهه و 21 دریاچه و دارای ارزشهای فرهنگی، طبیعی و زیباییشناختی بود. آنها در مطالعه خود نتایج و منافع مورد نظر مردم از فعالیتهای تفرجی را شناسایی نمودند و در مدیریت منطقه برای تامین آنها برنامهریزی نمودند (10). همچنین، کیل و همکاران (2015) رهیافت BBM را برای بهبود طرحریزی و مدیریت یک منطقه تفرجی بر مبنای منافع و نتایج مورد نظر مردم از حضور در این منطقه تفرجی استفاده نمودند. همچنین، آنها به بررسی نظرات مردم در خصوص ترجیحات و منافع مورد نظرها در دو گروه بازدیدکنندگان نزدیک و دور از منطقه پرداختند(11).
جدول 1 توصیف کلی از برنامههای مدیریت بازدیدکنندگان برگرفته از لی و همکاران،) 2011)
ردیف |
رهیافت مدیریتی |
توصیف کلی |
1 |
سیستم مدیریت منظره (SMS) |
SMS یک ابزار مدیریت بصری است که توسط معماران سیمای سرزمین جهت تهیه نقشه کیفیت منظره و حساسیت سیمای سرزمین طبیعی توسعه یافته است. با استفاده از SMS میتوان ترجیحات زیباییشناختی افراد را در فعالیتهای برنامهریزی و مدیریت مناطق تفرجی امکانپذیر نمود. |
2 |
مدیریت مبتنی بر منافع (BBM) |
BBM یک رهیافت زونبندی را بر مبنای نتایج سودمند حاصل از تفرج در منطقه اعمال میکند و تمرکز بر نیازهای افراد در زونها و اهداف آنها در استفاده از محیط دارد. |
3 |
برنامهریزی مبتنی بر مکان (PBP) |
PBP به دنبال درک مفاهیم و ارزشهای مردم در خصوص مکانهای جغرافیایی است. این روابط ممکن است روحی، روانی، اجتماعی، فرهنگی و یا ریشه در استفاده تاریخی افراد و گروهها داشته باشد. |
4 |
برنامه پایش اطلاعات بازدیدکنندگان (NVUM) |
NVUM اطلاعاتی در مورد مشارکت کارکنان منطقه و رفتار، ترجیحات و رضایت بازدیدکننده در منطقه مورد نظر جمع آوری میکند. این برنامه از سوالات استاندارد و یک پروتکل نمونه برای درک ویژگیها و ترجیحات بازدیدکنندگان در استفاده از مناطق تفرجی عمومی و برای برآورد تقاضا تفرجی آینده استفاده میکنند. |
سازمان مدیریت منطقه تفرجی جورجیا (2006) از رهیافت
SMS برای مسیرهای پیادهروی طراحی شده در این منطقه
در سال 2004 نمود. آنها در بررسی خود منطقه را براساس نظرات مردم و کارشناسان از نظر زیباییشناختی طبقهبندی نمودند. سپس، میزان رضایت مردم از مسیرهای پیادهروی طراحی شده را تعیین نمودند. آنها از این رهیافت جهت تعیین محل ایجاد آلاچیقها، نقاط دید، اردوگاهها، منابع آبی و مسیرهای فرعی برای رسیدن به این موارد استفاده کردند(12). همچنین، جرموند (2009) از این رهیافت برای بررسی تاثیر بصری توسعه نفت و گاز در اراضی ملی تحت حفاظت ایالات متحده استفاده نمود. نتایج پژوهش وی نشان داد که استخراج این منابع تاثیر بصری منفی در سیمای سرزمین دارد و وجود آنها باعث کاهش زیبایی مناظر منطقه میشود (13). پاکارد (2010) رهیافت SMS را برای طرحریزی سیمای سرزمین و توسعه دستورالعملی برای مدیریت تفرج در مناطق ساحلی در یاچه تاهو استفاده نمود. وی با استفاده از این رهیافت لیستی از شرایط سیمای سرزمین در مناطق ساحلی تهیه نمود. سپس، منطقه را براساس ویژگیهای سیمای سرزمین، با توجه به قابلیت جذابیت بصری و خصوصیات نوع سیمای سرزمین طبقهبندی نمود (14). دفتر برنامهریزی اراضی ایالات متحده (2015) در ارزیابی محیطزیستی سیستم خطوط لوله در Hawkeye از رهیافت SMS استفاده نمود و براساس این رهیافت منطقه را در 5 طبقه شامل مناطق خیلی جذاب و خوش منظره تا مناطق با جذابیت خیلی کم طبقهبندی نمود(15).
وایت و همکاران (2007) از برنامه NVUM برای تعیین سطح استفاده تفرجی از اراضی جنگلی در دسترس در سطح ملی و منطقهای استفاده نمودند. آنها در مطالعه خود از طریقه مصاحبه با بازدیدکنندگان اطلاعات مورد نیاز خود را تامین نمودند. آنها اظهار نمودند که برنامه NVUM برای بسیاری از تحلیلهای مدیریتی و اجرایی در سطوح ملی و منطقهای مفید است (16). همچنین، برنز (2010) از اطلاعات جمعآوری شده از طریق برنامه NVUM جهت تحلیل وضعیت اراضی جنگلی ناحیه 6 در ایالات متحده استفاده و برنامههای مدیریتی برای منطقه تدوین نمود. وی اظهار نمود که جمعآوری اطلاعات در برنامهNVUM میتواند از طریق مصاحبه، پرسشنامه و تماس تلفنی تهیه شود و در تعیین برنامههای مدیریتی استفاده گردد (17). سازمان جنگل ایالات متحده (2010) در گزارشی به بررسی نتایج پایش استفاده بازدیدکنندگان از مناطق تفرجی جنگلی پرداختند. آنها در دورههای 5 ساله پایش استفاده بازدیدکنندگان را به منظور تامین نیازهای بازدیدکنندگان با هدف حفاظت از منابع تفرجی و بررسی ترجیحات و علایق تفرجی افراد انجام میدهند (18).
در خصوص رهیافت NVUM در ایران نیز پژوهشهایی انجام شده است که در این مطالعات بیشتر به بررسی نیازها، ترجیحات تفرجی، تمایل افراد به پرداخت ورودیه، ارزشگذاری اقتصادی و حفاظتی مناطق تفرجی پرداخته شده است. از جمله اسماعیلی ساری و لطیفی اسکویی (1387) در مطالعهای به ارزشگذاری اقتصادی – تفرجگاهی پارک جنگلی عون بن علی در تبریز پرداختند (19). نخعی و همکاران (1389) در مطالعهای ارزش حفاظتی پارک جنگلی نور و میزان تمایل به پرداخت افراد (WTP) برای حفاظت از این پارک را با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط (CVM) و پرسشنامه برآورد نمودند. نتایج نشان داد که 70 درصد افراد تحت بررسی حاضرند برای حفاظت از پارک جنگلی نور مبلغی پرداخت کنند. متوسط تمایل به پرداخت هر خانوار برای حفاظت از پارک 12646 ریال در ماه بدست آمد. همچنین، ارزش حفاظتی سالانه پارک برای هر هکتار 229707314 ریال برآورد شده است. نتایج آنها نشان داد که پارکهای جنگلی از ارزش حفاظتی بالایی برخوردار هستند که این نکته میتواند برنامهریزان و مدیران اجرایی، اجتماعی و اقتصادی را در برنامهریزی حفاظت و بهرهبرداری از منابع طبیعی یاری دهد (20). همچنین، خاکسارآستانه و همکاران (1390) ارزش تفریحی پارکهای جنگلی شهر مشهد و میزان تمایل به پرداخت را با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط و تکمیل 650 پرسشنامه برآورد نمودند. نتایج نشان داد 87 درصد افراد بررسی شده، حاضر به پرداخت مبلغی برای استفاده تفریحی از پارکهای جنگلی شهر مشهد هستند و متوسط تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان برای ارزش تفریحی این پارکها 1287 ریال برای هر بازدید و ارزش کل تفریحی سالانه آن بیش از 3/6 میلیارد ریال برآورد شده است (21). ناجی و همکاران (1390) ارزش تفرجی پارک جنگلی قائم کرمان را با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط برآورد نمودند. آنها برای دستیابی به این هدف و برآورد تمایل به پرداخت افراد، از الگوی لوجیت، بر مبنای روش حداکثر دستیابی استفاده نمودند. نتایج نشان داد میانگین تمایل هر فرد به پرداخت برای بازدید از این منطقه 2157 ریال و تمایل به پرداخت سالانه هر خانوار 33/178191 ریال بوده است (22). صالحنیا و همکاران (1392) نیز ارزش بهبود وضعیت محیط زیستی دریاچه ارومیه را با استفاده از روش آزمون انتخاب برآورد نمودند. لذا در تحقیق خود به بررسی ترجیحات و استخراج مقادیر تمایل به پرداخت شهروندان ارومیه جهت بهبود ویژگیهای محیط زیستی این دریاچه پرداختند. نتایج نشان داد که بیشترین تمایل به پرداخت به بهبود ارتفاع سطح آب از شرایط بحرانی فعلی به سطح مطلوب (26000 ریال در سال به ازای هر خانوار) تعلق دارد (23). زارعمهرجردی و ضیاآبادی (1392) نیز در مطالعهای ارزش حفاظتی منطقه شیرکوه و روستاهای تفریحی مجاور و اندازهگیری میزان تمایل به پرداخت افراد برای منافع حفاظتی این منطقه را برآورد نمودند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که 1/79 درصد افراد حاضر به پرداخت مبلغی جهت حفاظت از این منطقه هستند و متوسط تمایل به پرداخت ماهیانه هر خانوار مورد بررسی در این مطالعه برای حفاظت از منطقه، 31250 ریال برآورد شده است (24).
وال (2003) از رهیافت PBP برای تدوین و ارایه برنامههای مدیریتی برای مناطق تحت حفاظت دریایی استفاده نمود. هدف وی حفظ تنوع زیستی و یکپارچگی منطقه و تامین نیازهای تفرجی بازدیدکنندگان منطقه بود (25). همچنین، دولینگ و همکاران (2006)، از رهیافت PBP برای برنامهریزی و مدیریت پارکهای شهری در سیتل استفاده نمودند. آنها
اظهار کردند که جنبههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در مدیریت مناطق تفرجی پارکها تاثیرگذار است و این جنبهها را در مطالعه خود مورد بررسی قرار دادند (26). همچنین، فارنوم و کروگر (2008) رهیافت PBP را در مدیریت 4 منطقه جنگلی استفاده نمودند. آنها در مطالعه خود رهیافت PBP را تشریح و بیان نمودند که مفاهیم و ارزشهای مکانی میتواند به عنوان یک راهنما در طرحریزی فعالیتهای مدیریتی استفاده شوند (27). همچنین، ویلیامز و همکاران (2009) از رهیافت برنامهریزی مبتنی بر مکان (PBP) برای مدیریت یک منطقه تحت حفاظت استفاده نمودند. آنها بیان نمودند مکان نقش مهمی در تعیین برنامههای مدیریتی به منظور حفاظت از مناطق با مشارکت مردم دارد. آنها در مطالعه خود درک افراد از مکانهای مختلف یک منطقه تفرجی حفاظتی و نیز احساس تعلق مکانی را بین بازدیدکنندگان، مردم محلی و موسسات ذینفع بررسی نمودند (28).
مطالعات انجام شده در زمینه رهیافتهای ذکر شده در تفرجگاههای طبیعی نشان میدهد که استفاده از نظرات و دیدگاههای بازدیدکنندگان در مدیریت تفرجگاهها نقش مهمی در تامین نیازها و ترجیحات تفرجی افراد و به طبع در تامین رضایت بازدیدکنندگان دارد. همچنین استفاده از این رهیافتها امکان استفاده از نظرات مردم را در تدوین دستورالعملهای مدیریتی فرآهم میکند که این امر در مدیریت موفق مناطق تفرجی با تامین رضایت بازدیدکنندگان و حفظ کیفیت منطقه موثر است. در مطالعه حاضر به معرفی و توصیف ابزارهای مدیریتی گردشگر - مبنا در مناطق تفرجی پرداخته میشود.
مواد و روشها
در این بخش نحوه اجرای هر یک از رهیافتهای ذکر شده توصیف میشود.
سیستم مدیریت منظره در اواسط 1990 برای ادغام "سیستمهای مدیریت منابع بصری" متفاوت که توسط سازمان خدمات جنگل و دفتر برنامهریزی ایالات متحده استفاده میشد، ایجاد گردید. این برنامه توسط معماران سیمای سرزمین برای تهیه نقشه کیفیت منظره و حساسیت سیماهای سرزمین طبیعی به طوری که ترجیحات بصری مردم در فعالیتهای برنامهریزیشده سازمان و تصمیمگیریهای مدیریت گنجانده شود، توسعه یافت (29). این رهیافت امکان ادغام زیباییشناسی با دیگر منابع بیولوژیکی، فیزیکی و اجتماعی – فرهنگی را در فرایند طرحریزی فراهم میکند (30). این سیستم بر مدیریت اکوسیستمها و توسعه دستورالعملهای مدیریتی بر مبنای مدیریت سیمای سرزمین تاکید دارد. این رهیافت توسط سازمان ذکر شده برای مدیریت اراضی جنگلی ایجاد و سپس بطور گسترده در مناطق مختلف استفاده گردید (14). فرآیند SMS شامل مراحل ذیل است.
- یکپارچهسازی مناظر موجود: در این مرحله درجه دستنخوردگی و تمامیت خصوصیت سیمای سرزمین در مناطق مختلف و بر عکس، درجه قطع شدن و یا اختلال در مشاهده خصوصیات سیمای سرزمین تعیین میشود.
- تعیین طبقات جذاب خوش منظره: ارزش نسبی منظره اراضی را در یک خصوصیت سیمای سرزمین مشخص بر اساس شکل اراضی، پوشش گیاهی، زمینشناسی، ویژگیهای فرهنگی و ویژگیهای منابع آب بیان میکند.
- تعیین قابلیت دید سیمای سرزمین: قابلیت دید تابعی از ملاحظاتی مانند سابقه دیدن بینندگان، طول مدت مشاهده، تعداد بینندگان، درجه جزئیات قابل تشخیص و تغییرات فصلی است. قابلیت دید اهمیت نسبی مناظر مختلف سرزمین نظیر جنگل و همچنین حساسیت آن منظره به تخریب بالقوه بر اساس فاصله از یک بیننده را نشان میدهد.
- تحلیل مولفه اصلی: درک مردم از جذابیتهای سرزمین را توصیف و در شناسایی مکانهای جذاب از دید مردم کمک میکند. این امر امکان به رسمیت شناختن ذهنیت مردم نسبت به سیمای سرزمین منطقه و تعیین اهمیت نسبی زیباییشناسی را برای مردم فراهم میکند.
- تعیین قابلیت جذب بصری: اشاره به توانایی نسبی هر سیمای سرزمین برای تطبیق تغییرات بشر بدون ایجاد تغییر در خصوصیات سیمای سرزمین و کیفیت منظره دارد. SMS ابتدا کیفیت مناظر سیمای سرزمین را از طریق ایجاد
طبقات متنوعی از نظر منظره شامل طبقه ممتاز، معمولی و کمینه طبقهبندی میکند (13) و به طور کلی در ارزیابی کیفیت مناظر در سیمای سرزمین از معیارهای شکل زمین، پوشش گیاهی، خاک، اجسام آبی و زمینشناسی سطحی استفاده مینماید (13، 14و 31). SMS یک ابزار مورد استفاده برای طرحریزی و اجرای فعالیتهای مدیریت اراضی با در نظر گرفتن اهداف خصوصیات سیمای سرزمین و شرایط منظره است (14). به عنوان نمونه پاکارد (2010) از رهیافت SMS برای طرحریزی کاربری تفرجی در سواحل دریاچه Tahoe در ایالات متحده استفاده کرد. وی لیست جامعی از ویژگیهای سیمای سرزمین منطقه جمعآوری نمود. در هر بخش از سرزمین با استفاده از GPS موقعیت جغرافیایی منطقه را ثبت و اطلاعاتی در خصوص شکل زمین و توپوگرافی، تیپ و نوع پوشش گیاهی، نوع گونههای درختی، نوع پوشش سرزمین (طبیعی یا انسانساخت)، وجود اجسام آبی و نوع آن، ساختارهای زمینشناسی و نوع سازههای انسانی (در صورت وجود) جمعآوری نمود. همچنین، از هر منطقه تعدادی عکس که به خوبی ویژگیهای بصری سرزمین را نشان دهد تهیه نمود. سپس از اطلاعات بدست آمده که به وضوح تفاوتهای خصوصیات سیمای سرزمین منطقه در بخشهای مختلف را نشان میداد برای طبقهبندی سواحل دریاچه بر مبنای قابلیت جاذبه بصری و نوع خصوصیات سیمای سرزمین استفاده نمود. این طبقهبندی به طور مستقیم در اتباط با چگونگی توسعه تسهیلات در سرزمین با توجه به اثرات کیفیت مناظر سرزمین است. ایشان بر این اساس دستورالعملی برای طراحی سواحل منطقه بر مبنای ویژگیهای بصری حال حاضر سرمین فراهم نمودند (14).
مدیریت منابع طبیعی منافعی شخصی، اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی مهمی را برای بازدیدکنندگان و مردم محلی فرآهم میکند (9). چارچوب BBM انواع فرصتهای