دین، اخلاق و محیط زیست

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز *(مسئول مکاتبات)

2 استاد دانشگاه شهید چمران اهواز

چکیده

امروزه، وخامت بحران‏های محیط‏زیستی تا حدی است که حیات انسان و سایر موجودات  بر کره خاکی را به مخاطره انداخته است. از این رو تبیین اخلاق محیط‏زیستی براساس مفهوم خداباوری می‏تواند رهیافت فراگیرتری نسبت به، تعامل انسان با محیط‏زیست طبیعی فراهم آورد. در قرآن آیات زیادی (آیه ۱۸۵سوره اعراف، آیه ۱۰۱ انعام، آیه ۵۴ سوره اعراف، آیه ۴ سوره سجده و آیه ۴۵ سوره نور) وجود دارد که در آن‏ها خداوند تنها خالق هستی معرفی شده است. به این ترتیب، مفهوم یگانگی انسان و طبیعت، که برای حفاظت محیط‏زیست  ضروری دانسته می شود، در چارچوبی جامع‏تر ترسیم می‏گردد.
داده‏های ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش تحقیق پیمایش و تکنیک ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ، از نمونه‏ای با حجم ۴۰۰ نفر، از شهروندان شهر اهواز با روش نمونه‏گیری طبقه‏ای و تصادفی انجام گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل داده‏ها، از آﻣﺎر ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ و تحلیل‏های آماری نظیر ضریب همبستگی پیرسون، ارتباط بین متغیرها بررسی می‏گردد.
در این پژوهش ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺣﺎﺻﻠﻪ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ؛ رابطه مستقیم و معناداری بین ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی اﺣﺴﺎس ﻣسئوﻟﻴﺖ، اﺧﻼق محیط‏زیستی و احیای ارزش‏های دﻳﻨﻲ  و متغیر ﺣﻔﻆ ﻣﺤﻴﻂ‏زﻳﺴﺖ وجود دارد.
بررسی تطبیقی مبانی اسلام و جهان غرب در اخلاق محیط‏زیست نشانگر آن است که اسلام به دلیل گونۀ نگرش به جهان هستی، از مبانی و اصول مستحکم‏تری برای هدایت فکری عامل انسانی برخوردار است. 

کلیدواژه‌ها


 

 

 

 

 

فصلنامه انسان و محیط زیست، شماره 29، تابستان 93

 

    دین، اخلاق و محیط زیست

 

         سید عبدالحسین نبوی[1]*

s. abdolhoseinnabavi@yahoo.com

     مرضیه شهریاری[2]

 

 

چکیده

امروزه، وخامت بحران‏های محیط‏زیستی تا حدی است که حیات انسان و سایر موجودات  بر کره خاکی را به مخاطره انداخته است. از این رو تبیین اخلاق محیط‏زیستی براساس مفهوم خداباوری می‏تواند رهیافت فراگیرتری نسبت به، تعامل انسان با محیط‏زیست طبیعی فراهم آورد. در قرآن آیات زیادی (آیه ۱۸۵سوره اعراف، آیه ۱۰۱ انعام، آیه ۵۴ سوره اعراف، آیه ۴ سوره سجده و آیه ۴۵ سوره نور) وجود دارد که در آن‏ها خداوند تنها خالق هستی معرفی شده است. به این ترتیب، مفهوم یگانگی انسان و طبیعت، که برای حفاظت محیط‏زیست  ضروری دانسته می شود، در چارچوبی جامع‏تر ترسیم می‏گردد.

داده‏های ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش تحقیق پیمایش و تکنیک ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ، از نمونه‏ای با حجم ۴۰۰ نفر، از شهروندان شهر اهواز با روش نمونه‏گیری طبقه‏ای و تصادفی انجام گرفته است. جهت تجزیه و تحلیل داده‏ها، از آﻣﺎر ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ و تحلیل‏های آماری نظیر ضریب همبستگی پیرسون، ارتباط بین متغیرها بررسی می‏گردد.

در این پژوهش ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺣﺎﺻﻠﻪ ﻧﺸﺎن داد ﻛﻪ؛ رابطه مستقیم و معناداری بین ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی اﺣﺴﺎس ﻣسئوﻟﻴﺖ، اﺧﻼق محیط‏زیستی و احیای ارزش‏های دﻳﻨﻲ  و متغیر ﺣﻔﻆ ﻣﺤﻴﻂ‏زﻳﺴﺖ وجود دارد.

بررسی تطبیقی مبانی اسلام و جهان غرب در اخلاق محیط‏زیست نشانگر آن است که اسلام به دلیل گونۀ نگرش به جهان هستی، از مبانی و اصول مستحکم‏تری برای هدایت فکری عامل انسانی برخوردار است.

 

کلمات کلیدی: دین، اخلاق، محیط‏زیست، خودبوم‌شناسی، رویکرد انسان محور و طبیعت محور

 

 

 

 

 

مقدمه

 

   کارگزاران توسعه در کشورهای در حال توسعه مدتی است احساس کرده‏اند که بسیاری از ارزش‏ها و عقاید حاکم و رایج در الگوهای کنونی توسعه، نمی‏تواند باعث ارتقای توسعۀ پایدار براساس محیط‏زیست گردد. از آنجا که انسان فاعل علمی است و به دیگر سخن تصمیمات و عملکردش بر اساس بینش و نگرش او شکل می‏یابد رویکرد نوین مغرب زمین به طرح مباحث اخلاق محیط‏زیستی بدان روست که نگرش‏های مادی و اومانیستی و لیبرالیستی که محور همه امور را انسان می‏داند، در مدیریت، حفظ و ارتقای منابع محیط‏زیستی فرومانده است. مشکلات گسترده و روزافزون محیط‏زیست، ساماندهی محیط‏زیست را با چالش‏های بسیاری مواجه ساخته است. در این میان گام اول، همانا تغییری است که در درک ما از محیط‏طبیعی و نقش و مسوولیت ما نسبت به آن پدید آمده است. گام دوم این عرصـه، زمانـی برداشته می شـود که ارزش‏های اخلاقی مربوط به محیط‏زیست، فراگیر و جهانی شود و از سوی همه جوامع و مکاتب پذیرفته و رعایت شوند و گرنه پیامدهای اعمال ضد‏اخلاقی در مورد محیط‏زیست دامان همه انسان‏ها و جوامع را خواهد گرفت و پیامدهای خطرناک خود را متوجه همه انسان‏ها بلکه همه موجودات زنده خواهد ساخت. در پژوهشی با ﻋﻨﻮان«ﺗﻐﻴﻴﺮات ﭘﻮﺷﺶ زﻣﻴﻦ و ﺳﺎزﻣﺎن اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ در آﻣﺎزون ﺑﺮزﻳـﻞ» ﺗﻮﺳـﻂ ﺳﻲ دن ﺳﺘﺮﻳﻜﺮﻧﺘﻮ و ﺟﺎن ﻣﺎرﻳﻮن در داﻧﺸﮕﺎه برزیل  ﺑﺎ درﺟﻪ دﻛﺘـﺮی ﺳـﺎل2004 اﻧﺠـﺎم ﺷـﺪه اﺳﺖ. ﻣﻮﺿﻮع اﺻﻠﻲ آن ﭘﻴﺮاﻣﻮن ﺟﺎﻣﻌﻪ جامعه شناسی، ساختار جامعه و ﺗﻮﺳـﻌﻪ ﻋﻠـﻮم محیط‏‏زیستی ﺑﻮده اﺳﺖ. اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮات ﭘﻮﺷﺶ زﻣﻴﻦ در ﺳﻪ ﻣﻨﻄﻘﻪ و ارﺗﺒﺎط ﺳﺎزﻣﺎن اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﺑﺎ آن، ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪاﺳﺖ. ﻋﻮاﻣلی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﭘﻴﺸﻴﻨﻪ ﻓﺮﻫﻨﮕـﻲ و ﻣﻬـﺎرت‏ﻫـﺎی ﻣﺪﻳﺮﻳﺘﻲ در ﺗﻮﺿﻴﺢ ارﺗﺒﺎط ﻣﺤﻴﻂ ﺑﺎ ﻣﺮدم، ﻣﺆﺛﺮ اﺳﺖ(۱). ﺻﺎﻟﺤﻲ(۱۳۸۸) در پژوهش خود به این نتیجه رسید که، ﻣﺤﻴﻄ‏ﻫﺎی ﺳﻨﻲ ﻣﺨﺘﻠﻒ، رﻓﺘﺎرﻫﺎی محیط‏زیستی ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ را ﻧﺸﺎن می‏دﻫند. ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﻛﻪ اﻓﺮاد ﻧﺴﻞ ﻗﺪﻳﻢ در ﻣﻘﺎﻳﺴﻪ ﺑﺎ ﻧﺴﻞ ﺟﺪﻳــﺪ از رﻓﺘﺎرﻫــﺎی محیط‏‏زیستی ﺑﻴﺸـﺘــﺮی ﺣﻤﺎﻳـﺖ ﻣـﻲ‏ﻛﻨﻨـﺪ. از ﻧﻘﻄﻪ ﻧﻈﺮ آﻣﻮزش و ﺗﺤﺼﻴﻼت، اﻳﺮان ﻫﻴﭻ ﺳﺮﻓﺼﻞ آﻣﻮزﺷﻲ ﺑﻪ ﻧـﺎم آﻣـﻮزش رﻓﺘﺎرﻫـﺎی محیط‏‏زیستی در آﻣﻮزش ﺧﻮد از دﺑﺴﺘﺎن ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺗﺎ داﻧﺸـﮕﺎه  ندارد، لذا ﻋﺎﻗﻼﻧـﻪ ﻧﻴﺴـﺖ اﮔـﺮ اﻧﺘﻈـﺎر رﻓﺘﺎرﻫﺎی محیط‏‏زیستی ﻣﺘﻔﺎوﺗﻲ از اﻓﺮاد ﺗﺤﺼﻴﻞ ﻛﺮده داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ(۲).«ارزﺷﻴﺎﺑﻲ آﻣﻮزش محیط‏‏زیستی در ﻧﻈﺎم آﻣﻮزش ﻋـﺎﻟﻲ ﻛﺸـﻮر » ﺗﺤﻘﻴﻘـﻲ اﺳـﺖ ﻛـﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﻓﺮﺻﺖ اﻧﺠﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪاﺳت. ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺣﺎﺻﻞ از اﻳﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﺸﺎن داده اﺳﺖ ﻛﻪ خلاء آﮔﺎﻫﻲهای محیط‏‏زیستی کاملاْ ﻣﺤﺴﻮس و دارای چالش‏های قابل ﻣﻼﺣﻈـﻪ ﺑﻮده اﺳﺖ(۳). 

    بدون شک بحران هـای محیط‏‏زیستی معاصر، زاییدۀ اندیشه‏های مادی‏نگر، توسعه‏طلب، سلطه‏جو و در یک کلام معلول کژاندیشی فکری و جهالت عملی انسان در جهان است؛ آشفتگی و بی‏نظمی زندگی و جامعه و بحران‏های محیط‏‏زیستی حکایتی روشن از آشفتگی درون انسان‏هاست و بدین سان صلح و صفا و طراوت محیط زیست زندگی نیز تنها در صورت تحقق آن‏ها در درون آدمیان امکان پذیر است(۴). مردم جامعه ما مقید به دین مبین اسلام هستند دینی که در مورد همه مسایل، فرامین و رهنمودهای خاص خود را دارد از جمله اخلاق محیط‏‏زیستی و اهمیت ویژه اى به عمران و آبادانى داد‏ه‏ است. بر طبق آیات قرآن، خداوند به انسان قدرت و امکانات لازم را داده و او را مکلّف به عمران و آبادانی زمین نموده است در همین زمینه در سوره هود میخوانیم« او خدایی است که شما را از زمین بیافرید و عمران و آبادانیش را به شما واگذاشت» (هود،۶۱) قرآن نمی‏گوید خداوند زمین را به شما تفویض کرده اشاره به اینکه وسایل از هر نظر آماده است اما شما باید با کار و کوشش خویش زمین را آباد سازید(۵). فرو ریختن پایه‏های باور دینی و کنار نهادن آموزه‏های اخلاقی و در نتیجه خواسته‏های نامحدود و مطلق، موجب پیدایش جنگ، نزاع، زیاده‏خواهی، تجاوز از حد و حق خود، اختلاف و چند دستگی، اضطراب، دروغ، پرخاش، بی‏عدالتی و تخریب طبیعت می‏شود، زیرا تا درون انسان‏ها تحول پیدا نکند، برون و زیستگاه آن‏ها نیز دگرگون نخواهد شد.(سوره رعد،آیه 11). به نظر می‏رسد انسان معاصر نیازمند بازنگری در شیوۀ برخورد خویش با محیط‏زیست است و می‏توان این نگرش اصیل را از آموزه‏های وحیانی طلب کرد. بهبود محیط‏زیست زمانی حاصل خواهد شد که محیط طبیعی و فرهنگی انسان با هم مرتبط باشند. لازمه تحقق چنین هدفی، وجود اخلاق محیط‏‏زیستی در تمامی اقشار یک جامعه در یک کشور می‏باشد. در این اخلاق برای حل مسایل ناشی از بحران محیط‏‏زیستی که می‏توان گفت خطیرترین بحران جهان کنونی است. چاره چویی می‏شود. اخلاق محیط‏‏زیستی رفتار ایده آل بشر نسبت به محیط زندگی خود اعم از محیط طبیعی، محیط اجتماعی و فرهنگی است (۶). با درک اهمیت اخلاق در حفاظت از محیط‏زیست، افراد مختلف سعی کرده اند تا نظریه‏ها و رهیافت‏هایی پیرامون اخلاقی محیط‏‏زیستی ارایه دهند. از بین آن‏ها می‏توان به لئوپولد، تیلور، ریگان و نائس، اشاره کرد. این افراد با بیان ضرورت بسط جایگاه اخلاقی به سایر موجودات، هر کدام به نوعی از اخلاق محیط‏‏زیستی معتقدند که در آن، برخی از گونه‏ها و یا اجزای زیست بوم و یا کل زیست بوم، از جایگاه اخلاقی برخوردار است. برای مثال، ریگان، آن نوع اخلاق محیط‏‏زیستی را پیشنهاد می‏‏دهد که می‏توان آن را موضعی قوی در حمایت از حیوانات دانست، در مقابل، لئوپولد با ارایه اخلاق زمین، معتقد به نوعی اخلاق زیست بوم محور است که در آن، رفتاری با محیط‏زیست درست است که به حفظ انسجام، ثبات و زیبایی زمین کمک کند. اگر چه تلاش‏های انجام شده در ارایه نظریه‏ها و رهیافت‏های اخلاق محیط‏‏زیستی، در جای خود با ارزش‏اند اما، جهان همچنان نیازمند نظریه‏ای جامع در این رابطه است(۷). از این رو، پژوهش حاضر با این هدف تهیه شده است که با طرح ضرورت اخلاق محیط‏‏زیستی، مهمترین دیدگاه‏های موجود در این رابطه معرفی شوند و ضمن طرح اهمیت ادیان در تبیین اخلاق محیط‏‏زیستی، رهیافتی مناسب برای این منظور ارایه گردد. اخلاق محیط‏‏زیست بحثی جدید در مباحث اخلاق فلسفی است و از موضوعات اخلاق کاربردی محسوب می‏شود که درباره اصول اخلاقی مسوولیت‏های محیط‏‏زیستی مطالعه می‏کند. هدف اخلاق محیط زیست این نیست که ما را متقاعد کند که باید نگران محیط‏‏زیست باشیم، بلکه محیط‏زیست بر بنیان اخلاقی مسؤولیت نسبت به محیط‏‏زیست تأکید می‏کند و این که محدوده این مسئولیت‏ها تا کجا گسترش می یابد. اخلاق به طور سنتی بر انسان به‏عنوان تأثیرگذار و تأثیرپذیر هر عمل متمرکز بوده است.

تغییرات سریع اجتماعات از نظر فنّاوری، اقتصاد و سیاست، موجب طرح مسایل و پرسش‏های جدید پیرامون تعامل انسان با طبیعت شده‏ اند که فلسفه و علم اخلاق را به چالش می‏کشانند. بدون تردید، وضع و انشاء معیارهای اخلاقی در یک قرن پیش بسیار ساده‏تر از شرایط حاضر بوده است زیرا، به‏دلیل ثبات و همسانی بیشتر اجتماعات، تشخیص معیارهای درست و اشتباه اخلاقی، راحت‏تر انجام می‏گرفته است، اما امروزه مسایل محیط‏‏زیستی از حوزه خصوصی و فردی به حوزه عمومی انتقال یافته‏اند و پرسش ایــن است که آیــا می‏توان از معیارهای اخلاق هنجاری سده‏های گذشته برای تنظیم تعامل انسان با طبیعت استفاده کرد. به همین دلایل، اخلاق محیط‏‏زیستی یک موضوع پژوهشی مناسب برای مراکز علمی و پژوهشی محسوب می‏شود و به دو دلیل می‏توان آن را قابل تغییر و تکامل دانست. یکی این که، نیازها و اولویت‏هایی که از ارزش‏های جامعه سرچشمه می گیرند، در طی زمان تغییر می‏کنند و اخلاق می باید قادر باشد تا خود را با تاریخ و سابقه انسان در طول زمان، سازگار کند. دوم این که، پیرامون اخلاق کاربردی که قادر به تشریح حوادث و فجایع محیط‏‏زیستی باشد، کمبود وجود دارد. این اخلاق جدید باید به ورای عمل‏گرایی رود و درک و احساس جدیدی را از جایگاه مخلوقات در جهان ارایه دهد زیرا، در این صورت است که می‏توان به یک الگوی رفتار محیط‏‏زیستی قابل اعتماد دست یافت(۸). اهمیت درک و شناخت اخلاق تا حدی است که اغلب دانشمندان و بسیاری از متخصصان محیط‏زیست، حفاظت محیط‏زیست را یک موضوع مهم اخلاقی می‏دانند. «سوروکین» جامعه‏شناس و فیلسوف بنام مغرب زمین در مورد نیاز کنونی جامعه جهانی به اخلاق محیط‏‏زیست می گوید: با وجود توسعه‏ی وسایل فنی و صنعتی و تکنیکی، هنوز ما به مراتب بیش از هر زمان دیگر، احساس فقر اخلاقی و انسانی می‏کنیم. بدین‏سان رویکرد کنونی تدوین اخلاقی محیط‏زیستی برخاسته از نیاز انسان به آن است(۹). راز و رمز اهمیت بی‏بدیل و نقش سازنده آموزه‏های اخلاق زیستی آن است که اقداماتی که از عمیق‏ترین ارزش‏های اخلاقی و معنوی نشأت نمی‏گیرد، نمی‏تواند در ایجاد آینده‏ای مطمئن، پایدار و امید بخش موفق شود(۱۰).

     اما، در زمینه نوع اخلاقی که بتواند با تشریح حوادث و فجایع محیط‏‏زیستی، به ورای پراگماتیسم رود و درک و احساس جدیدی را از جایگاه مخلوقات در جهان ارایه دهد، کمبود وجود دارد. اخلاق به طور سنتی، به تعریف روابط بین افراد و روابط بین افراد جامعه پرداخته است و بنابر نظر برخی صاحب نظران، اخلاقی که رابطه دو جانبه بین انسان و زمین، حیوانات و گیاهان را تنظیم کند، تاکنون وجود نداشته است. از نظر آنان، گسترش اخلاق به این جزء سوم، یعنی رابطه انسان با محیط‏زیست، یک فرصت انقلابی و ضرورتی محیط‏‏‏زیستی است. امروزه، این نیاز بیشتر احساس می‏شود که علایق انسان در مقابل علایق سایر موجودات، متعادل شود زیرا نکته مهم، چگونگی حفاظت از جمعیت غیرانسانی در برابر آسیب‏های انسانی است. از این رو، به اخلاق به‏عنوان مبنایی برای پاسخگویی به این قبیل دغدغه‏ها توجه می‏شود. تغییرات ایجاد شده در طبیعت به وسیله فعالیت‏های انسان‏ها، به تردید و ضرورت ارزیابی مواضع اخلاقی نسبت به طبیعت منجر شده است و به دنبال آن، اخلاق محیط‏زیستی با تعریف مجدد باید و نبایدها در ارتباط با محیط‏زیست و ارزیابی موقعیت بشر نسبت به آن مواجه شده است. در واقع، به دلیل نبود توافق پیرامون راه‏هایی که باید برای اصلاح یا تغییر شکل تعامل مشکل‏ساز انسان با محیط‏زیست دنبال شوند، پیشنهادهای گوناگون و اغلب متضادی در این باره ارایه شده اند. این پیشنهادها بیشتر در قالب الگوهای هنجاری برای رفتار اجتماعی یا اخلاق، مفهوم‏سازی شده‏اند. از طرفی در پژوهش پیرامون اخلاق محیط‏زیستی می باید به بومی بودن اخلاق محیط‏زیستی نیز توجه ویژه داشت زیرا، امروزه بر زیست منطقه گرایی اخلاق محیط‏زیستی تأکید می شود. زیست منطقه‏گرایی، وضع و حالتی است که در تعریف و وضع اخلاق محیط‏زیستی، منطقه‏ای و محلی بودن اخلاق محیط‏زیستی، دنبال می شود (۱۱). این رویکرد، الزامات جدیدی را برای مراکز علمی و پژوهشی در بسط و توسعه اخلاق محیط‏زیستی مناسب و مبتنی بر فرهنگ، ارزش‏ها، باورها و نگرش‏های ویژه محل، گوشزد می‏کند زیرا، در فرآیند جدید تحولات جهانی و اجتماعی، مقوله‏هایی مانند تنوع و تکثر اهمیت یافته اند و هویت، به یکی از متغیرهای اصلی در جهان امروز تبدیل‏ شده‏است. به همین دلیل، پژوهش پیرامون اخلاق محیط‏زیستی می باید به حفظ هویت دینی و تاریخی نیز کمک نماید. از دلایل دیگر ضرورت اخلاق محیط‏زیستی، تأثیری است که جهان‏بینی و راهنمایی‏های اخلاقی، بر رفتارهای فردی و جمعی دارند. باورهای محیط‏زیستی یا جهان‏بینی، به عنوان نظامی از گرایش‏ها و باورها درباره رابطه بین انسان و محیط زیست، تعیین کننده رفتارهای حفاظتی یا چارچوب‏های مرجعی هستند که هنگام تعامل با محیط‏زیست از آنها استفاده می‏شود. در این رابطه می‏توان گفت که طرز فکر ما اولین چیزی است که وارد محیط می‏شود و با شکل‏دهی چگونگی ارزش‏گذاری اجزای مختلف زیست بوم، چگونگی رفتار ما با آن را تعیین می‏کند. لذا، نوع رفتار ما با محیط زیست تا حد زیادی به چگونگی درک ما از رابطه خود با آن وابسته است. این که ما چگونه برای محیط‏زیست ارزش قایلیم، تعیین کننده است که نقش و عملکرد خود را بر زمین چگونه می‏بینیم و برای به اشتراک گذاردن این منابع با دیگران، چگونه رفتار می‏کنیم. (۱۲). ﺳﺆال اﺻﻠﻲ ﺗﺤﻘﻴﻖ اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ در اخلاق محیط‏زیستی چه عواملی را می توان برای حفاظت از محیط‏زیست به کار برد؟

 

 

 

 


هدفوفایدهاخلاقمحیط‏زیستی

 

۱- نگرش صحیحبهمسألهمحیطزیست

    اخلاق محیط‏زیستی، نقش انسان را به طور مؤثر، از فاتح زمین به شهروند و محافظ محیط تغییر می دهد. لازمه این نقش جدید آن است که زمین را به چشمی بنگریم که درخور احترام و عشق است و نه صرفاْ یک کالای اقتصادی که باید آن را مصرف کرد و به دور ریخت.

 

۲- وقوفانسانبهمسئولیت خویش

   اکنون فیلسوفان مغرب زمین، خود مجبورند اعتراف کنند که در تشخیص اخلاق آرمانی از اخلاق واقع بینانه‏ی زمینی، بالقوه ابهام وجود دارد. دادن حق حیات به گیاهان، جانوران و سرزمین‏ها ممکن است به این معنی تعبیر شود که ما نیز، همچون پیروان مذهب هندی جاینیسم، برای هر فرد گیاه یا هر فرد حیوان حق بنیادی زندگی قایل هستیم.

3- نهادینهسازیزیباترینتعاملممکنبامحیط‏زیست

   اخلاق زمین که «آلدولئوپولد» در سال (۱۹۴۹) مطرح کرد بر حقوق همه منابع از جمله گیاهان، جانوران و مواد زمین، به تداوم حیات (و حداقل در بعضی نقاط، تداوم آن به حالت طبیعی) تأکید می‏ورزد. اخلاق، زمینیان را در مقام کارگزار طبیعت می‏بیند و برای او در پایداری طبیعت، برای خود و نسل‏های آینده‏اش مسئولیت قایل است(۱۳).

مبانیتئوریک اخلاقمحیط‏زیستی

در اخلاق محیط‏زیست سه گونه نظریه منفعت‏گرا، میثاق‏گرا و پرهیــزکارانه شکل گرفتـــه است که بـــه تعریف هـر یک می پردازیم:

الف: نظریه ای که تصمیمش به باید یا نباید در انجام یک عمل، بر مبنای پی آمدهای آن بر رفاه مردمی که تحت تأثیر آن عمل قرار می‏گیرند مبتنی است، یک نظریه منفعت‏گرا محسوب می‏شود.

 

ب: نظریه ای که تعریفش از اخلاق، مبنای حقوق و وظایفی است که موجود اجتماعی آزادانه و از طریق توافق متقابل در‏ پیش می‏گیرد، یک نظریه میثاق گرا است.

ج: اخلاق پرهیزکارانه، نظریه ای است که هر عمل را زمانی به لحاظ اخلاقی موجه می داند که پرهیزگاران خدا باور به آن دست زنند(۱۴).

پرسش اساسی، پیرامون ارزشی است که می باید به محیط‏طبیعی نسبت داد، بدین معنا که چیزهایی به غیرانسان، اعم از زنده و بی‏جان، آیا ارزش نهادن بر آن‏ها و مراقب بودن در برخورد با آنان فقط به خاطر آن است که به جهات متعدد برای ما مفیدند، یا این که تمام و یا بعضی از آن‏ها ارزش‏های مستقل و فراتر از منافع انسانی نیز دارند؟

در برابر این پرسش بنیادین دو پاسخ شکل گرفته است:

۱- برخی از فلاسفه عقیده دارند آن چیزهایی در طبیعت ارزشمند است که در نهایت با منافع انسان تعریف شود.       بر اساس این دیدگاه اخلاق محیط زیست، نیازمند یک مفهوم ارزشی به عنوان کیفیتی مستقل از قضاوت، سلیقه و منفعت بشری نیست، بلکه تابع سودمندی و ارزش‏گذاری انسان است می دانند؛ ولی در این صورت پرسش مهم و اجتناب ناپذیر ارزش ذاتی و ارزش ابزاری مطرح می شود. زیرا عبارت ارزش ذاتی و ارزش ابزاری مرتباً در نوشته های مربوط به اخلاق محیط‏زیست به کارمی‏رود. در ذیل تعریف ارزش ذاتی و ابزاری ارایه شده است:

الف) ارزش ذاتی محیط زیست: منظور از ارزش ذاتی محیط‏زیست این است که ارزشی که به او نسبت می دهیم به خاطر سودمندی‏اش برای انسان نیست، بلکه به خودی‏خود واجد ارزش است. بدان معنا که ارزش محیط‏زیست مستقل از موجودیت موجود ارزش‏گذار، یعنی انسان باشد. آرنه ناس، در تحلیل ارزش ذاتی و اقسام آن معتقد به دو برداشت از این مفهوم است. نخست ارزش ذاتی‏ که ممکن است تجریدی بوده و شی را با «ارزشی که آنگونه هست» (Une en valeur elle-meme)و خارج از هرگونه عنوان سلبی و مقایسه‏ای، ارزشمند نماید و دیگر؛ ارزشی که در سلب مفهوم نسبت به مالک یا اشیاء مشابه ارزشگذاری می‏شود(۱۵).

 ب) ارزش ابزاری محیط‏زیست: برخلاف ارزش ذاتی، به این معناست که وقتی چیزی ارزش ابزاری دارد که ارزش و بهای خود را  در انتساب به هدف یا موجود دیگری می‏گیرد. در این برداشت ارزش هر شی متغیر و کاملاً وابسته به موجود ارزشگذار است.( 1۶).

ارزش ذاتی و ارزش ابزاری در حوزه محیط زیست

    تیلور در اثر مشهور خود تحت عنوان احترام به طبیعت برای بیان ارزش ذاتی می‏گوید: هر کس از گل، درخت یا درختچه‏ای مراقبت نموده باشد، ارزش آن را می‏داند(1۷). در حوزه محیط‏زیست این مساله به چالش کشیده می‏شود که آیا عناصرطبیعت فی نفسه دارای ارزش ذاتی و مستقل هستند یا از آن جهت ارزشمندند که انسان برای آنها ارزش قایل گردیده‏است. سود و زیان را آیا صرفاً می‏توان برای هویت‏های انسانی به کار برد یا می‏توان آن را به گونه‏ای ویژه و فارغ از همه معیارهای اقتصادی حاکم بر جوامع انسانی که تابعی از اقتصاد بازار است. به گیاهان و جانوران نیز تعمیم داد. تیلور معتقد است که، هیچ موجود زنده‏ای ذاتاً پست‏تر یا برتر از دیگری نیست و تنها این تمایز هنگامی آشکار می‏شود که ما آنها را به منافع انسانی گره می‏زنیم. در کنار رویکردهای متعددی که در حوزه محیط‏زیست مطرح گردیده است دو نوع رویکرد در تحلیل فلسفه محیط‏زیست غالب است: نخست رویکرد انسان محور که طبیعت و محیط زیست را به منافع انسانی پیوند می زند و غالباً طبیعت، ارزش ابزاری دارد و دیگر رویکرد طبیعت محور که با نقد الگوی نخست برای طبیعت و عناصر آن ارزشی مستقل قایل است.

الف) رویکرد طبیعت محور:

     اگر در رویکرد انسان محور طبیعت عنصری وابسته و تبعی محسوب می‏شود و در نهایت به منافع انسانی گره می‏خورد،    در این رویکرد طبیعت و محیط زیست ارزش ذاتی دارد. در این رویکرد به هیچ وجه انسان و مسایل و منافع مادی وی مطرح نیست. بلکه طبیعت، فی نفسه و به خودی ارزشمند است. این رویکرد ما را فارغ از مضار یا منافع آن  وا می‏دارد که هر دو حوزه محیط‏زیست طبیعی و انسانی را حفاظت نموده و ارج نهیم. در تئوری‏های غیرانسان‏محور در زمینه ارزش ذاتی طبیعت دو جریان فلسفی متفاوت قابل توجه است که نخستین آن مربوط به نظریه عینی تیلور و دیگری نظریه ذهنی هلمز رولستون سوم است.

نظریه نخست که، بیشتر برخاسته از رویکرد کانتی از مساله ارزش در محیط‏زیست است. معتقد است که مطابق قواعدی جهانشمول و انسانی آدمی باید اخلاقاً به طبیعت احترام بگذارد. در مقابل در برداشت ذهنی، طبیعت دارای ارزشی مستقل از فعالیت‏های انسانی است. در این برداشت ما غالباً از عنوان ارزش درونی اخلاقی به جای ارزش ذاتی صحبت می‏نماییم. این برداشت به دلیل تناقض‏های موجود در نظریه و نزدیکی آن با بنیان‏های نظری انسان محور مورد انتقاد قرار گرفته است. دسته دیگری از متفکرانی که بر رویکرد طبیعت محور تأکید دارند، معتقدند که اخلاق صرفاً تنظیم رابطه انسان با انسان و یا با خدا نیست بلکه این رابطه باید به فراتر از انسان نیز گسترش یابد، این رابطه باید به رابطه اخلاقی جهان طبیعی غیرِ بشری نیز پیوند بخورد.

ب) رویکرد انسان محور

   در این رویکرد هدف از محیط‏زیست نه برای محیط‏زیست بلکه در واقع حمایت از انسان و منافع انسانی است. این شخص انسانی است که ارزش دارد و تنها علایق یا اهداف انسانی هستند که موضوع داوری اخلاقی قرار می‏گیرند. در این رویکرد برداشتی ابزاری از مساله محیط‏زیست قوی است. به گونه‏ای که حمایت، پاکسازی و بهبود محیط زیست انسانی از اولویت اساسی نیز برخوردار است(1۸). امری که آلن آن را انسان‏محوری ابزاری می‏نامند. این رویکرد در حفاظت از محیط‏زیست به دنبال این است که صرفاً انسان بتواند در یک محیط سالم رشد کند و محیط او در برابر آلودگی‏ها، آفات، خسارت‏ها و آسیب‏ها حفظ گردد. «ریچارد روتلی» (۱۹۹۶- ۱۹۳۶) به دنبال طرح مفهوم «آخرین انسان»، انسان محوری را در تفکر فلسفی غرب شووینیسم انسانی می‏نامند و نیاز به شکل‏گیری اخلاقی جدید را متذکر می‏گردد(۱۹).

اهمیت آموزههایاخلاقیدرساماندهیمحیطزیست

   مردم و کارگزاران توسعه در کشورهای در حال توسعه مدتی است احساس کرده اند که بسیاری از ارزش‏ها و عقاید حاکم و رایج در الگوهای کنونی توسعه، نمی تواند باعث ارتقای توسعۀ پایدار براساس محیط زیست گردد. از آنجا که انسان فاعل علمی است و به دیگر سخن تصمیمات و عملکردش بر اساس بینش و نگرش او شکل می یابد رویکرد نوین مغرب زمین به‏طرح مباحث اخلاق محیط‏زیستی بدان روست که نگرش‏های مادی و اومانیستی و لیبرالیستی که محور همه امور را انسان می‏داند، در مدیریت و برنامه‏ریزی سیستماتیک منابع محیط‏زیستی فرومانده است.

مشکلات گسترده و روز افزون محیط‏زیست، ساماندهی، مهندسی و برنامه ریزی سیستماتیک محیط زیست را با چالش‏های بسیاری مواجه ساخته است؛ بدین جهت است که اندیشمندان فرهیخته و نازک اندیش جوامع بشری را به چاره‏اندیشی و طرح مباحث اخلاق محیط‏زیستی واداشته است. گورل توردین می گوید: برنامه‏ریزی فیزیکی کافی نیست، ما همچنین نیازمند برخورداری از دورنمایی از آینده هستیم، دورنمایی که مبتنی بر ارزش‏های اخلاقی باشد.

   - اکنون این پرسش مطرح شده است که علت نیاز به اخلاق جدید در ارتباط با محیط‏زیست کدام است؟ پاسخ به آن سه عامل را در بر می گیرد:

۱.تأثیرهایجدیدبرطبیعت: از آنجا که تمدن فن سالار جدید شدیداً بر طبیعت اثر می گذارد لذا بررسی پیامدهای اخلاقی این گونه اعمال جدید ضرورت دارد.

۲.آگاهیجدیدازطبیعت: علم جدید نشان می دهد که انسان محیط خویش را به گونه ای تغییر داده و می دهد که در گذشتهآن را نمی شناخته و این خود مسایل اخلاقی جدیدی را پیش روی می نهد، مثلاً تا یک دو دهه پیش کمتر کسی گمان می کرد که فعالیت های بشری  راپیش روی می نهد، مثلاً تا یکی دو دهۀ پیش کمتر کسی گمان می کرد که فعالیت های بشری بتواند محیط زیست زمین را در مقیاس تمامی کره تغییر دهد. اما اکنون دانشمندان عقیده دارند که سوزاندن سوخت های فسیلی و پاک تراشی جنگل‏ها، مقدار گاز کربنیک اتمسفر را تغییر داده و این خود می تواند اقلیم جهان ما را دگرگون کند. پس باید احکام اخلاقی آن را به پژوهش نشست.

۳.نگرانی هایگستردهتراخلاقی: مکاتب و اندیشه های وحیانی عقیده دارند که حیوان، درخت و سنگ نیز از حقوق روحی و اخلاقی برخوردارند و بسطِ طبیعی تمدن، حکم می کندکه در اخلاقیات خود محیط زیست را نیز بگنجانیم. این توجه و نگرانی بسط یافته مسئولیت الهی انسان نیز بر نیازبه اخلاقیات جدید تأکید می گذارد. بنابراین نقش اصلی اخلاق محیط‏ زیستی ایجاد موانع درونی اخلاقی در آحاد جامعه برای رفتار نسبت به طبیعت است.(۲۰)

اخلاق محیط‏زیستی، را می‏توان در قالب سه نظریه اخلاق هنجاری مورد بررسی قرار داد که به اندازه کافی تنوع دارند تا مباحث مرتبط با معیار عمل اخلاقی را پوشش دهند. این نظریه‏ها عبارتند از :

الف. نظریه اخلاقی پیامدگرایی

   اخلاق محیط‏زیستی به عنوان یکی از شاخه‏های اخلاق کاربردی، به مسایلی می‏پردازد که در پرتو رابطه انسان و محیط‏زیست مطرح می‏شوند. اخلاق هنجاری اساساً اخلاقی انسان محورانه است. به این معنا که فرض بر این است که اخلاق برای انسان است و نه انسان برای اخلاق. همه هدف اخلاق این است که به نحوی در خدمت انسان باشد. به عنوان مثال در پاسخ به یکی از پرسش‏های اساسی اخلاق هنجاری، که به مسأله تکلیف مربوط می‏شود. دو دیدگاه رقیب یعنی پیامدگرایی (Consequentialism) و وظیفه‏گرایی (Deontologism) مطرح شده است.

ب.نظریةاخلاقیوظیفه گرایی

    درستی یا نادرستی یک فعل مستقل از پیامدهای آن است و یا حتی اگر پیامدهای فعل نیز در این میان دخیل باشد، این پیامدها تنها معیار تعیین کننده نیست. بر طبق این نظریه آدمی درکی فطری، وجدانی یا عقلی از درستی و نادرستی دارد و بر همین اساس درستی یا نادرستی اعمال را تشخیص می‏دهد. در مقابل پیامدگرایی بر آن است که باید درستی و نادرستی اعمال را بر حسب پیامدهای آنها تعیین کرد و اصولاً صرف نظر از این پیامدها درستی یا نادرستی برای یک عمل درکار نیست. ولی در هردو نظریه تصریحاً یا تلویحاً فرض بر این است که موجودی که در خود ملاحضه و توجه اخلاقی است، انسان است. در نظریات پیامدگرا وقتی پرسش می‏شود که منظور از پیامدهای فعل چیست و این پیامدها به چه کسی مربوط می‏شود، در پاسخ می‏گویند منظور از این پیامدها، تأمین سعادت برای انسان است. حال اگر خود گرا باشند سعادت خود فاعل را مبنا قرار می دهند و اگر فایده گرا باشند. این پیامد را بیشترین سعادت برای بیشترین تعداد از انسان ها معنا می‏کنند. وظیفه گرایان نیز هر چند نه با این صراحت، بلکه به‏صورت تلویحی، انسان را مدار و محور همۀ ملاحضات اخلاقی می‏دانند. ایمائونل کانت (1804-1724) به عنوان یکی از برجسته‏ترین فیلسوفان وظیفه گرا اساس اخلاق را این می‏داند که انسانیت هرگز وسیله قرار نگیرد و همواره غایت باشد(۲۱).

- نظریه حیات ارگانیک

     این نظریه که به آن «حالت احترام به طبیعت»  یا «حرمت حیات»  هم گفته شده، درصدد است تا جایگاه اخلاقی مستقلی برای همه موجودات زنده ثابت کند. داشتن جایگاه اخلاقی مستقل به این معناست که موجودات مورد ادعا، دارای حقوقی هستند که دیگران باید آن را مستقل از منافع، حالات و یا احساسات خود رعایت کنند. این نظریه،  بر حرمت حیات     تک تک موجودات تأکید می‏ورزد و بر این باور است که «حیات ارگانیک» تنها معیار معقول برای شأن اخلاقی است. او می‏گوید: «هرکس دارای حساسیت قوی اخلاقی است، درمی‏یابد که توجه به سرنوشت همه مخلوقات زنده یک امر طبیعی است.» (همان: 154). بنابراین، اخلاق عبارت است از ضرورت حرمت نهادن به حیات هر اراده معطوف به زیستن را درست مانند آنچه در قبال اراده معطوف به زیستن خود دارم، احساس کنم. حاصل آنکه من هم اینک اصل بنیادی مورد نیاز اخلاق را در اختیار دارم: حفظ و حرمت حیات‏خیر است؛ نابود کردن، متوقف ساختن حیات شر است. یک انسان تنها در صورتی واقعاً اخلاقی به شمار می‏آید که از تکلیفی که برعهده اوست نسبت به کمک کردن به هر موجود زنده‏ای که توان کمک به او را دارد، پیروی کند و برای احتراز از آسیب رساندن به هر شی جانداری از (هر) راه و روش دست بردارد» (۲۲).

- نظریه ماکسوبر

    نزد «وبر» مفهوم اخلاق، یعنی درمعنای جامع کلمه، اعمال و رفتار جایگاه اول را دارد. آنچه برای او جالب است جهت‏یابی‏های هنجاری هستند که شیوه زندگی شخصی را ساماندهی می کنند مسأله تبیین این است که چرا برخی رفتارها برای ما احیا می‏شوند، حتی اگر در نگاه اول توقعات و منطقشان مانعی در برابر ارضای برخی غرایز و خواهش‏های نفسانی هستند. یکی از شرایط این مشروع‏سازی این است که مجموعه ارزش‏هایی که میدان تجربه ما را در قبال، مهمترین ابعادش ساماندهی می کنند به تکالیف قومی مشروعیت می‏بخشند(۲۳). وبر به دین به عنوان بعد محوری فرهنگ اشاره می‏کند و بر محتوای ذهنی نظام‏های تجربه ایمان و اعتقاد، تأکید دارد. وی معتقد است با آغاز مدرنیته، جهان به سمت تهی شدن از معنا پیش می‏رود و در عصر بوروکراسی به جای کسب نوعی تعالی، توجه اصلی بشر بر کارایی و عقلانیت است با این تفاسیر زندگی مقصد و معنی خود را گم کرده و انسان‏ها در دامی افتاده‏اند که او آن را قفس آهنین بوروکراسی پوچ و عقلانیت بی معنا نامیده است. وبر با تأکید بر اهمیت محوری و تقریباً همه جانبه باورهای دینی در زندگی بشر، فضایی برای استقلال فرهنگ ایجاد می‏کند(۲۴). وبر خصیصه عمده جامعه جدید را در توسعه روند عقلانیت می‏داند نه در تمایز پذیری اجتماعی و هریک از این مفاهیم از دیدگاه وی هم از نظر تعبیر علمی پدیده‏ها و هم از لحاظ ارزشگذاری اخلاقی و فلسفی، نتایج متعدد به بار می آورند(۲۵).

خداباوری: ارزش برخاسته از ادیان

    امروزه، محیط‏زیست طبیعی مورد تهدید است زیرا، انسان با کمک فناوری، قادر است تا در سطح کره، به تخریب محیط‏زیست اقدام کند. بروز بحران‏های محیط‏زیستی موجب طرح این پرسش شده است که آیا محیط‏زیست می‏تواند ادامه رفتار فعلی انسان ها را دوام بیاورد؟ هر روز بر این آگاهی افزوده می‏شود که نمی‏توان همانند گذشته به مصرف منابع جهان ادامه داد و نشانه‏های تنگناهای محیط‏زیستی در همه جا آشکار شده است(۲۶). در حقیقت یکی از نقاط عزیمت اخلاق محیط‏زیستی مناقشه در همین انسان محوری در اخلاق است. بر طبق این نگاه انسان محورانه، در عرضه اخلاق محیط‏زیستی نیز فقط این انسان ها هستند که حق و حقوقی دارند و در استفاده از محیط‏زیست باید مصالح آنها مورد توجه قرار بگیرد(2۷).  حال در اخلاق محیط‏زیستی این پرسش مطرح است که آیا باید همه رویکردهای ما به محیط‏زیست، انسان‏محورانه باشد. بدین معنا که اگر بنا است قید و شرطی برای رفتار ما با طبیعت وجود داشته باشد. همیشه باید این قید و شرط‏ها را به لحاظ نوع انسان تعریف کرد، یا نه خود طبیعت نیز دارای حق و حقوقی است که در مقام رفتار با طبیعت باید آن حق و حقوق را سوای ملاحظه نوع بشر در مدنظر قرار داد. در بادی امر، چنان می‏‏نماید که راه نجات محیط‏زیست این است که برای خود طبیعت با بخش‏هایی از طبیعت ارزش ذاتی قایل شویم و در هر شرایطی مصالح آنها را سوای ملاحظه نوع بشر در مد نظر قرار داد، و در هر شرایطی مصالح آنها را به پای مصالح انسانی قربانی نکنیم. به همین دلیل است که در مقابل اخلاق محیط‏زیستی انسان محورانه، اخلاق محیط‏زیستی غیر- انسان محورانه مطرح می شود. وجه اشتراک همه دیدگاه‏هایی از این قبیل این است که دایرة ملاحظات اخلاقی را به ورای محدودۀ نوع بشر گسترش می‏دهد. اما اگر موجوداتی غیر از انسان را در خور ملاحظات اخلاقی بدانیم، پرسش این است که چه چیزی انسان را می‏توان محور و مدار بحث قرار داد. اخلاق حیوان- محورانه دیدگاهی است که علاوه بر انسان، حیوانات را نیز در خور ملاحظات اخلاقی می‏داند. بنابراین در مقام تصمیم گیری کافی نیست که صرفـاً تأمین مصــالح انسان‏ها یا کاستن از رنج آنها را در مد نظر قرار دهیم. بلکه باید همین ملاحظات را در مورد حیوانات نیز به کار ببریم. برخی دیدگاه ها دایرۀ ملاحظات اخلاقی را از این هم فراتر می برند و همه جانداران را محور و مدار ملاحظات اخلاقی را از این هم فراتر می برند و همه جانداران را محور و مدار ملاحظات اخلاقی قرار می دهند. ولی در اینجا جدی‏ترین پرسشی که مطرح است این است که اساساً حیات چیست؟ و آیا همه جانداران ارزشی یکسان دارند؟و در صورت تعیین مرتبه آن‏ها چگونه می‏توان نوع رفتار اخلاقی با آن‏ها را تعیین کرد؟ این پرسش‏ها و بسیاری از پرسش‏های دیگر از این دست که برای اخلاق محیط‏زیستی مطرح است. فعالان این حوزه را ناگزیر به میاحث مابعدالطبیعی و الهیــاتی دربـــارۀ طبیعت سـوق می‏دهد. می‏توان گفت اخلاق محیط‏زیستی به تنهایی کفایت لازم را برای حل و فصل همه مسایل اخلاقی مطرح در مورد رابطه انسان با طبیعت را ندارد، و در نتیجه ناگزیر است به حوزه‏هایی خارج از اخلاق روی آورد.  یکی از این حوزه ها دین است.

    - دین می تواند به خصوص از دو جهت به تعمیق اخلاق محیط‏زیستی و غنا بخشیدن به آن، مدد برساند. یکی از این جهت که ژرف‏ترین بصیرت‏ها درباره طبیعت و محیط‏ زیست را در ادیان به خصوص در ساحت باطنی ادیان می‏توان یافت. در حقیقت در پرتو همین ساحت باطنی ادیان، در طول تاریخ کم نبوده و نیستند کسانی که اهل نظر بوده و نه‏تنها با حیوانات و گیاهان احساس همدلی و خویشاوندی می‏کرده، بلکه اساساً محرم جان جمادات شده اند. بر مبنای چنین شهودهای راستینی نسبت به طبیعت، حق و حقوق اخلاقی طبیعت معنای ژرفی پیدا می کند و این می‏تواند برای محققان امروز بسیار الهام بخش باشد.

   - جهت دیگر اینکه در طول تاریخ، ادیان مختلف از طریق احکام دینی (شریعت) خویش دستورالعملهایی برای       زندگی بشر تدوین کرده اند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم به حفظ و صیانت از محیط‏زیست مدد می‏رسانده است.         به‏عنوان مثال دستورات دینی در مورد زهد (ترک دنیا) و قناعت، که عموماً در ادیان به شکل‏های مختلف توصیه می‏شود، هر چند ارتباط مستقیمی با حفظ محیط‏زیست ندارد، ولی می‏توانند از جمله کارآمدترین تدابیر برای حفظ زیست باشند. به علاوه احکام بسیاری در ادیان داریم که مثلاً به محبت       به حیوانات، در ختان، آزار نرساندن به آنها و حتی آلوده نکردن آب‏های روان و مانند آن امر می‏کنند و پیداست که این احکام می‏تواند منبع الهام در خوری برای تدوین دستورالعمل‏های محیط زیستی باشد.

بسیاری بر این باورند که بحران محیط‏زیستی در واقع یک‏ بحران معنوی و دینی است و جدایی دین از زندگی دنیوی، می‏تواند مهم‏ترین عامل بروز بحران‏های محیط‏زیستی باشد زیرا، بوم شناسی انسانی، به شدت تحت‏تأثیر باورهای انسان نسبت به ماهیت و طبیعت انسان، یعنی دین، قرار دارد. با اهمیت یافتن تأثیر باورهای اخلاقی و ارزش مذهبی بر رفتار نسبت به دیگران و از جمله رابطه با سایر موجودات و گیاهان، تأکید بر این است که راه حل بحران‏های محیط‏زیستی در بازگشت مجدد به سنت ادیان جستجو شود( 2۸). این موضوع ما را به کانون ارزشی دیگر به نام خداگرایی رهنمون می‏شود. خداگرایی، رهیافتی خدامحور نسبت به جهان است که ناشی از ایمان دینی به این موضوع است که خداوند خالق و نگهدارنده زمین است.

     در خدامحوری ادیان ابراهیمی، خداوند خالق و نگهدار زمین است. بنابراین، مراقبت از محیط‏زیست، مراقبت از چیزهایی است که متعلق به خداوند است. اگر چه برخی به این دیدگاه، ایراد انسان محور را گرفته اند زیرا، معتقدند انسان را نسبت به سایر موجودات در مرتبه‏ای متفاوت می بیند، اما باید گفت که اگر چه انسان در ادیان ابراهیمی متفاوت از بقیه مخلوقات است ولی، انسان به دلیل مسئولیتی که در قبال خداوند دارد، نسبت به محیط زیست نیز مسئولیتی ویژه دارد. این چنین مسئولیتی این است که در هنگام تصمیم‏گیری درباره محیط‏زیست، پیامدهای ممکن بر سایر موجودات زنده نادیده گرفته نشود(2۹).

به این ترتیب، در ادیان ابراهیمی، پرسش پیرامون این که چه چیزی از ارزش ذاتی برخوردار است، برحسب خدامحوری ارایه می‏شود. به این معنا که، ارزش ذاتی در جهان هستی متعلق به خداوند است و ارزش سایر مخلوقات بر این مبنا قابل تعریف هستند. از این رو، تمامی اجزای طبیعت به دلیل این ارتباط از ارزش برخوردار می شوند و انسان وظیفه دارد تا از آنها مراقبت کند. لذا، می توان گفت معیار عمل اخلاقی نیز در چنین نگرشی، بر مبنای انجام وظایفی استوار است که با خداشناسی بر عهده انسان گذارده شده است. در یک تقسیم کلی ادیان     برمبنای تصورشان از خدا به دو دسته ادیان خدا باور و ادیان غیر- خداباور تقسیم می کنند. ادیان خداباور به تعالی خدا یا خدایان بر عالم عقیده دارند و این خدا یا خدایان را موجوداتی متشخص می دانند. ادیانی مانند یهودیت، مسیحیت و اسلام از این قسم اند. در مقابل ادیان غیر خداباور، در عین آنکه به بعد ماورایی عالم معتقدند ولی اعتقادی به وجود خدا یا خدایان متعالی ندارند. بدین ترتیب باب نوعی رویکرد ابزار نگارانه       به دین باز می شود. در این رویکرد فهم دنیای مدرن از طبیعت مسلم فرض می شود؛ طبیعت در پرتو دیدگاه کمیت مدار علم جدید که نسبتی حقیقی ماده و معنا نمی بیند و به ثنویت اکید میان این دو قایل است، تفسیر می گردد. در عین حال تعالیم ادیان، خواه تعالیم باطنی و خواه تعالیم ظاهری آنها را           تا بدان جا به کرار مقاصد چاره اندیشی برای حل بحران محیط‏زیست می آید،  مورد استفاده قرار می دهند. در نتیجه به اقتضای مقاصدشان یک دین را به نفع دین دیگر کنار       می‏گذارند؛ در پاره‏ای موارد دست به التقاط می زنند و سعی دیدگاه دینی جدیدی با اقتباس از ادیان مختلف طراحی کنند، یا حتی در متن دین واحد، با تلقی استعاری از زبان دین، استعاره های نوین و حتی متعارض با خود آن دین خلق می‏کنند(۳۰). ممکن است این پرسش مطرح شود که در اخلاق محیط‏زیستی اسلامی که بر مبنای خدامحوری و خداشناسی استوار است چه رهیافتی را می توان برای حفاظت از محیط‏زیست به کار برد. پیشنهاد این مقاله، رهیافت خود بوم‏شناسی است.

خودبوم شناسی(Ecology): رهیافت اخلاق محیط‏زیستی

    در مکتب توحیدی اسلام، نفس انسان، واحد و متشکل از   دو بعد مادی و روحانی است. که کارهای اخلاقی انسان از بعد روحانی نفس وی سرچشمه می گیرند. به عبارت دیگر، آن چیز که موجب بروز رفتارهای اخلاقی در انسان می شود، در نفس روحانی انسان ریشه دارد(۳۰). نکته مهم این است که تمام رذایل اخلاقی از خود غیر واقعی یا خود حیوانی نشأت می‏گیرند و خود واقعی یا خود ملکوتی به خوبی ها و فضایل اخلاقی امر می کند. همواره بین خود واقعی و خود غیرواقعی، درگیری وجود دارد و هر یک از آنها می خواهند زمام امور انسانی را در دست گیرند تا رفتار انسان را جهت دهند. با توجه به این واقعیت و بنابر کانون ارزشی خدامحور و معیار ارزش یابی خداشناسی اسلامی، می تــوان رهیــافت خــود بوم شناسی را در اخلاق محیط‏زیستی اسلامی معرفی کرد.

خود بوم شناسی در اخلاق محیط‏زیستی بر مبنای خودشناسی بنا می گردد زیرا کلید بهبود وضعیت اخلاقی انسان، شناخت ماهیت یا نفس خویش است. به این ترتیب انسان با شناخت نفس خویش خود را در برابر بازدارنده های درونی خویش خواهد دید که به وی اجازه ی انجام هر رفتاری را نمی دهند. این موضوع درباره ارتباط انسان با محیط زیست طبیعی نیز صادق است و انتخاب نام خودبوم شناسی به همین دلیل است زیرا، انسان بدون شناخت ماهیت واقعی نفس خود نمی تواند توجیهی برای اخلاق و بهبود وضعیت اخلاقی خویش در تأمل   با محیط زیست دارا باشد.

    در خودبوم شناسی، تلاش برای حفاظت از محیط زیست تنها در صورتی موفقیت آمیز است که انسان با خود غیرواقعی مبارزه کند و خودواقعی خویش را پرورش دهد. خودواقعی انسان که ماهیتی ملکوتی یا خدایی دارد، می تواند با پرورش به نحوی شکوفا شود تا قابلیت خود را با تجلی صفات خداوندی، بروز دهد به عبارت دیگر اگر نفس واقعی انسان شکوفا شود، با خداشناسی خواهد توانست به خدامحوری دست یابد به این صورت، دو معیار اخلاق محیط‏زیستی اسلامی یعنی، خدامحوری و خداشناسی در رفتار با طبیعت، محقق می‏شوند. این فرآیند به این صورت می تواند رخ دهد که انسان با خودشناسی یعنی شناخت نفس شناخت نفس واقعی و پرورش آن، به خداشناسی می رسد. از این رو، خودشناسی به خداشناسی و خدامحوری می انجامد که ویژگی های آن قبلاً بحث گردید. از این رو، خود بوم شناسی با مفهومی سروکار دارد که از آن به نام صیانت و عزت نفس یاد می شود که جز با یاد خداوند امکان پذیر نیست(۳۱). در ارتباط با محیط زیست می‏توان چنین گفت که صیانت و عزت نفس، تعامل مناسب انسان با محیط زیست و در نتیجه حفاظت از آن را به دنبال خواهد داشت زیرا، کسی که با خودشناسی و صیانت از نفس واقعی، به خداشناسی رسیده باشد در رفتار خویش با سایر مخلوقات نیز از راهنمایی های نفس روحانی که ودیعه‏ای الهی است بهره می‏گیرد. در مقابل، کسی که نفس واقعی خود را فراموش کند و نفس حیوانی را برای خود برگزیند، مانعی درونی برای محدود کردن رفتار در اختیار نخواهد داشت و لذا رفتار با طبیعت از تمایلات حیوانی وی، پیروی می کند و طبیعت را جز ابزاری برای دستیابی به امیال و رفاه خویش نخواهد دید. این را می توان همان اتفاقی دانست که بروز بحران های زیست محیطی بر اساس آن قابل تحلیل است، یعنی سلطه بی حد و حصر انسان بر طبیعت و استثمار آن در راستای تولید بیشتر و افزایش رشد اقتصادی. دستآوردهای خود بوم شناسی با تأکید بر شناخت و صیانت نفس واقعی انسان، ابزار مناسب را برای حفــاظت از محیط‏زیست فــراهم می آورد. خود بوم شناسی این باور درونی را تقویت می کند که حفظ محیط زیست و بهره برداری بهینه از آن می باید در راستای خداشناسی و رفتار احترام آمیز با کلیه مخلوقات خداوند از جمله طبیعت باشد و انسان به عنوان جانشین خداوند بر زمین نیز، می باید خود را به صفات الهی متصف نماید. از این رو، انسان هایی که به حفظ و صیانت از نفس واقعی می پردارند، با محیط زیست چنان رفتاری خواهند داشت که دستآوردهای آن را می توان به صورت زیر ارایه کرد:

1) رد سلطه بدون مسئولیت انسان بر طبیعت، زیرا انسان خلیفه خداوند بر زمین است و امانت دار خـداونــد محسوب می شود.

2) همزیستی با محیط زیست، زیرا انسان خود را همانند دیگر مخلوقات خداوند بر زمین می داند که همه آن ها یک منشاء دارند. به این ترتیب، انسان نه تنها از طبیعت جدا نیست، بلکه در شبکه ای متشکل از موجودات زنده و غیر زنده قرار دارد.

3) جلوگیری از استثمار طبیعت و اتلاف منابع، زیرا از انسان خواسته شده است تا به فساد در زمین که از مصادیق آن، تخریب محیط زیست و نابودی زیست بوم است، نپردازد.

4) مسئولیت او پذیری نسبت به رفتار با طبیعت، زیرا همان طور که انسان برترین مخلوق است، امانت دار خداوند بر زمین، یعنی اختیار آزادی، نیز می باشد. اگر تمام هستی مسخر انسان است، همین واقعیت تایید کننده مسئولیتی است که در برابر رفتارهای خویش با محیط زیست دارا است.

5) حفاظت و بهبود محیط زیست، زیرا انسان نه تنها موظف به حفاظت از مخلوقات خداوند است، بلکه می باید آن را بهبود بخشد. از این رو، خود بوم شناسی بر بهبود وضعیت محیط‏زیست به نحوی که تکامل آن تضمین گردد، استوار است.

6) تقدس محیط زیست به دلیل ارتباط آن با خداوند، زیرا با تکامل نفس و درک یگانگی تمامی مخلوقات، محیط زیست نیز که مخلوق خداوند است مورد احترام و تقدس قرار می‏گیرد. این مفهوم، خود می تواند یک بازدارنده درونی مهم برای جلوگیری از صدمه رساندن به محیط زیست باشد.

7) فراموش کردن خویش باعث بحران‏های محیط‏زیستی است، زیرا این بحران ها به این دلیل به وجود می آیند که انسان با کنار نهادن یاد خداوند، نفس واقعی خود را فراموش می کند و اسیر امیال و خواست های حیوانی خویش می شود.

     بنابراین، تخریب محیط زیست انعکاسی از فراموش کردن خداوند و به تبع آن، فراموش کردن نفس خویش است که موجب می شود تا انسان با پیروی از خصلت‏های حیوانی خویش و بدون در نظر گرفتن جایگاه خود در هستی، یعنی ناتوانی در تشخیص ارتباط منسجم اجزاء هستی با یکدیگر و احاطه خداوند بر تمام هستی، به سمتی سوق پیدا کند که با خود محوری، به دنبال ارضای خواسته های خویش حتی به بهای تخریب محیط زیست، برآید. رهیافت خود بوم شناسی از نظر درستی یا نادرستی رفتار، در ابتدا به یک نظریه وظیفه گرا شبیه است که در آن، انسان با یاد خداوند، ضمن پرورش نفس واقعی، دستورات و الزاماتی را رعایت می نماید که برای تعامل با محیط زیست طبیعی از طرف خداوند تعیین شده است. به این ترتیب، اصول و الزامات اولیه رفتار با طبیعت که از صیانت از نفس واقعی و خداشناسی، ناشی شده باشند، با استمرار یاد خداوند، فضایلی را در انسان پرورش می دهند که معیار ارزیابی رفتار با طبیعت می شوند(۳۲).

فرضیه های تحقیق

-  ﺑﻪ ﻧﻈﺮ می رﺳﺪ ﺑﻴﻦ ارزشﻫﺎی دﻳﻨﻲ و حفظ محیط زیست راﺑﻄﻪ وﺟﻮد دارد.

- ﺑﻪ ﻧﻈﺮ می رﺳﺪ ﺑﻴــﻦ اﺧﻼق محیــط ‏زیستـی و حفظ محیط زیست راﺑﻄـﻪ وﺟﻮد دارد.

- ﺑﻪ ﻧﻈﺮ می رﺳﺪ ﺑﻴﻦ اﺣﺴﺎس ﻣﺴئوﻟﻴﺖ و حفظ محیط زیست راﺑﻄﻪ وﺟﻮد دارد.

روش تحقیق

   روش اﺻﻠﻲ اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ ﭘﻴﻤﺎﻳﺶ و ابزار ﮔـﺮدآوری اﻃﻼﻋـﺎت ﭘﺮﺳﺸـﻨﺎﻣﻪ بوده اﺳﺖ. ﺟﺎﻣﻌـﻪ آﻣﺎری ﻣﻮرد ﺑﺮرﺳﻲ در اﻳﻦ ﺗﺤﻘﻴﻖ، کلیه شهروندان شهر اهواز که بین ۷۰ تا ۱۸ سال سن دارند، می باشد. بر اساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال 13۹۰، جمعیت کل شهرستان اهواز٤٥٣١٧٢٠ نفر بوده است که از این تعداد حدود ٢٢٨٦٢٠٩ نفر را افراد 18- 70سال به بالای مرد و٢٢٤٥٥١١ نفر را افراد 18-70 سال به بالای زن تشکیل می دهند(مرکز آمار ایران،13۹۰). در این پژوهش از روش نمونه‏گیری طبقه‏ای استفاده شده است که با توجه به ویژگی‏های جامعه آماری، این روش به صورت چند مرحله ای و متناسب صورت گرفته است. ﺑﺮاﺳﺎس ﻓﺮﻣﻮل ﻛﻮﻛﺮان ﺗﻌﺪاد اﻓﺮاد ﻧﻤﻮﻧﻪ ۴۰۰ ﻧﻔﺮ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﮔﺮدﻳد. در پژوهش حاضر داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در بخش توصیفی، از آﻣﺎر ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ و در بخش استنباطی نیز با کمک تحلیل های آماری نظیر، آزمون T-Test، ضریب همبستگی پیرسون، ارتباط بین متغیرها بررسی می گردد.

یافته‏های تحقیق

برخی از ویژگی‏های جمعیت آماری به قرار زیر بوده است:

 *  دامنه سنی در گروه نمونه، بین 18- 58 می باشد. میانگین سن پاسخگویان ۱5/35 سال، انحراف معیار آن 130/۹ و واریانس سن پاسخگویان 09/6۷ می باشد. همچنین 7 نفر معادل 8/1 درصد پاسخگویان را زیردیپلم، 61 نفر معادل 8/15 درصد پاسخگویان را دیپلم، 75 نفر معادل 4/19 درصد پاسخگویان را فوق دیپلم، 231 نفر معادل 8/59 درصد پاسخگویان را لیسانس، 4 نفر معادل 0/1 درصد کل پاسخگویان را فوق لیسانس و 2 نفر معادل 5/0 درصد کل پاسخگویان را دکترا تشکیل می دهند.     

 *  جدول ۱، نتایج همبستگی میان متغیرهای مستقل و وابسته پژوهش مطرح شده است. ضریب همبستگی میان احساس مسئولیت با حفظ محیط زیست (01/0>  p، 39۶/0=r)، اخلاق زیست محیطی (01/0  p <، 21۷/0=r) ﺑﻪ ﺑﻴﺎن دﻳﮕﺮ  هر ﭼﻪ اﺧـﻼق زیست محیطی در ﺑـﻴﻦ اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻓﺰاﻳﺶ ﻳﺎﺑﺪ ﺣﻔﻆ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ ﻧﻴﺰ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻲ ﺷﻮد، ارزش های دینی (01/0>  p، 2۸۰/0=r) مثبت است. این نتایج نیز فرضیات یکم، دوم و سوم پژوهش را تأیید می کند.

 

 

 

ﺟﺪول ۱-  ﺿﺮﻳﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﻲ ﭘﻴﺮﺳﻮن ﻣﺘﻐﻴﺮﻫﺎی ﻣﺴﺘﻘﻞ ﺑﺎ ﻣﺘﻐﻴﺮ واﺑﺴﺘﻪ

سطح معناداری

ضریب همبستگی پیرسون

متغیر

۰۱/۰

۳۹۶/0

احساس مسئولیت

۰۱/۰

۲۱۷/۰

اخلاق زیست محیطی

۰۱/۰

۲۸۰/۰

ارزش های دینی

 

 

 

 

 

نتیجه گیری و پیشنهادات

    مشکلات گسترده و روز افزون محیط زیست، ساماندهی محیط زیست را با چالش‏های بسیاری مواجه ساخته است. در این میان گام اول، همانا تغییری است که در درک ما از محیط طبیعی و نقش و مسئوولیت ما نسبت به آن پدید آمده است. گام دوم این عرضه؛ زمانی برداشته می‏شود که ارزش های اخلاقی مربوط به محیط زیست، فراگیر و جهانی شود و از سوی همه جوامع و مکاتب پذیرفته و رعایت شوند وگرنه پیامدهای اعمال ضداخلاقی در مورد محیط زیست دامان همه انسان ها و جوامع را خواهد گرفت و پیامدهای خطرناک خود را متوجه همه انسان ها بلکه همه موجودات زنده خواهد ساخت. وظیفه اخلاق زیست محیطی، تعیین اصول و معیارهایی است که بر روابط انسان با طبیعت به منظور ممانعت از آسیب رساندن به طبیعت و حفاظت از آن، حاکم باشند. این اصول با ایجاد بازدارنده های درونی اخلاقی، به دنبال تصحیح رفتار نادرست انسان با طبیعت هستند. دورﻛﻴﻢ ﺑﻪ ﺿﺮورت ﻋﻤﻴﻖ اﺻﻼﺣﺎت اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و اﺧﻼﻗﻲ ﻋﻘﻴﺪه داﺷﺖ و ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮد ﻛﻪ ﻗﻮاﻋﺪ اﺧﻼﻗﻲ، ﺗﻀﺎدﻫﺎ و ﻛﻨﺶ ﻫﺎ را ﺗﺨﻔﻴﻒ دﻫﺪ. ﻳﻌﻨﻲ      ﺑﺎ رواج اﺧﻼق اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ در ﺑﻴﻦ اﻓﺮاد ﻳﻚ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻲ‏ﺗﻮان ﺗﻀﺎدﻫﺎ را در رﻓﺘﺎرﻫﺎی اﻓﺮاد ﻛﺎﻫﺶ داد.  ﺗﺎ زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ اﺧﻼق اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ در ﻳﻚ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻃﻮر ﻣﻨﺎﺳﺐ رواج ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و ﺗﺎ زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ اﻓﺮاد ﺑﻪ ﺣﻘﻮق ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ اﺣﺘﺮام ﻧﮕﺬارﻧﺪ و ﺧﻮدﺧﻮاﻫﻲ را ﺳﺮﻟﻮﺣﻪ رﻓﺘﺎرﻫﺎی ﺧﻮﻳﺶ ﻗﺮار دﻫﻨﺪ ﻧﻤﻲ ﺗﻮان اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺖ.

   اخلاق اسلامی، محیط زیست را دارای حیات و ارزش ذاتی می‏دانــــد. از این رو قواعــدی را دربارۀ نحـوۀ برخورد با محیط ‏زیست تأسیس کرده و انسان را در برابر آن مسئول دانسته و توصیه می کند که انسان با محیط زیست برخورد مسئولانه داشته باشد و ارزش ذاتی آن را به رسمیت بشناسد. از طرف دیگر، خودشناسی، تلاشی برای ارائه رهیافتی خدامحور در اخلاق زیست محیطی است که با الهام از انسان شناسی اسلام و با تأکید بر بعد روحانی نفس انسان، تعامل مناسب انسان و محیط زیست را بر مبنای خودشناسی و دیانت نفس بنا می نهد و با توجه به ویژگی های این رهیافت، می توان آن را پاسخگوی نیاز انسان امروز در تعامل با طبیعت یعنی، ایجاد حس یگانگی با تمامی مخلوقات خداوند دانست. از نظر گیدنز،  ﭘﺮرﻧﮓ ﻛﺮدن روش ﻫﺎ و ﺳﻔﺎرﺷﺎت دﻳﻨﻲ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ راه‏ﻫﺎی ﺳﻨﺘﻲ و ﻗﺪﻳﻤﻲ در ﻣﻮرد ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﺪ  ﺗﺄﺛﻴﺮ  ﺑﺴﺰاﻳﻲ در ﺣﻔﻆ و ﺣﺮاﺳﺖ و ﭘﺎﻳﺪاری آن داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و رﻓﺘﺎرﻫﺎی زﻳﺴﺖ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﻣﻨﺎﺳﺒﻲ را در ﭘﻲ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و اﻳﻦ ﻣﺴﺄﻟﻪ در ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ ﻣﻄﻤﺌﻨﺎْ ﻣ‌ؤﺛﺮﺗﺮ و ﻣﻬﻤﺘﺮ اﺳﺖ و ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه آن اﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﺮﭼﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺟﻬﺎﻧﻲ ﺑﺎ ﺗﻐﻴﻴﺮات و ﭘﻴﺸﺮﻓﺖ ﺗﻜﻨﻮﻟﻮژی ﻓﻨﺎوری و اﻃﻼﻋﺎت روﺑﺮو اﺳﺖ اﻣﺎ ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻠﻲ در رﻓﺘﺎر و اﻋﻤﺎل آﻧﻬﺎ  ﺑﻪ وﺿﻮح  میﺗﻮان دﻳﺪ ﻛﻪ اﻓﻜﺎر و ﻋﻘﺎﻳﺪ ﻣﺮدم ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﺎ رﻳﺸﻪ دﻳﻨﻲ دارد ﻛﻪ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻛﻨﻨﺪه اﻋﻤﺎل و رﻓﺘﺎر آﻧﻬﺎﺳﺖ و در ﻧﻬﺎﻳﺖ اﻳﻦ اﻣﺮ در ﺟﺎﻣﻌﻪ اﺳﻼﻣﻲ ما برجستهﺗﺮ اﺳﺖ و ﺑﻪ  ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﺤﻮری ﻧﻴﺰ از آن می توان یاد کرد.  با توجه به ساختار وجودی انسان طرح مباحث مربوط به اخلاق محیط زیست یک ضرورت فراملیتی و جهانی است؛ خوشبختانه مطالعات اخلاق زیستی به صورت علمی آغاز شده است اگرچه در ابتدای راه است ولی می توان به آینده ای درخشان در این حوزه چشم دوخت. در این میان آنچه نباید مورد غفلت قرار بگیرد مبانی استوار معرفتی و آموزه های روشنی است که ظرفیت گسترده ای در جوامع مختلف در اختیار  بشریت قرار می‏دهد.

    از این رو، پیشنهاد می شود، برای پژوهش پیرامون اخلاق محیط زیستی بیش از هر چیز، به شناخت انسان و پرداختن به باورها و ارزش‏های اخلاقی در زمینه خاص فرهنگی جوامع نیاز است. به همین دلیل، می باید علاوه بر شناخت ارزش‏ها و باورهای محیط‏زیستی سایر جوامع، با بهره گیری از منابع موجود در سنت و فرهنگ بومی خود، به تدوین و تبیین نظام نامه اخلاق محیط‏زیستی همت گماشت. در این راستا، باید توجه داشت که اخلاق محیط‏زیستی به دلیل تغییر در فنّاوری، اقتصاد، سیاست و همچنین وسعت، چندرشته ای و چندگانه بودن و برخورداری از ویژگی زیست منطقه گرایی، متحرک و پویا است و به همین دلیل، نیاز است تا پژوهش پیرامون اخلاق محیط‏زیستی با در نظر گرفتن سنت و شرایط فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی جامعه، به صورت مستمر و پیرارشته ای انجام شود و در انجام آن، حفظ هویت تاریخی و دینی به عنوان یک معیار مهم مدنظر قرار گیرد.

منابع

  1. ﺻﺎﻟﺤﻲ، ﺳﭙﻴﺪه، (۱۳۸۵)، ﺑﺮرﺳﻲ ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ ﺣﻔﻆ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ در ﺷﻬﺮﻛﺮج  پایان نامه ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه آزاد واﺣﺪ ﺗﻬﺮان ﺷﻤﺎل.
  2. ﻓﺮﺻﺖ، ﻣﺤﻤﺪ، (۱۳۸۴)، ارزﺷﻴﺎﺑﻲ آموزش زﻳﺴﺖ ﻣﺤﻴﻄﻲ در ﻧﻈﺎم آﻣﻮزش ﻋﺎﻟﻲ ﻛﺸﻮر  ﭘﺎﻳﺎن ﻧﺎﻣﻪ دﻛﺘﺮی، داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﻲ واﺣﺪ ﻋﻠﻮم ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت، رﺷﺘﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ .
    1. Salehi, S, (2010), Pepole and the environment, amazon.
    2. عمیق، محسن، حسینی، فضل الله، (1385)، اخلاق زیست محیطی در اسلام، قم، نشر استاد مطهری.
    3. اﺻﻐﺮی ﻟﻔﻤﺠﺎﻧﻲ، ﺻﺎدق،(۱۳۷۸)، ﻣﺒﺎﻧﻲ ﺣﻔﺎﻇﺖ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ در اسلام، ﻧﺸﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ، اﺳﻼﻣﻲ، ﺗﻬﺮان، ﭼﺎپ اول.
    4. هرسینی، سارا، (1387)، نظریه های مهم راجع به اخلاق محیط زیست، کارشناس ارشد فلسفه غرب، روزنامه جوان.
    5. اژدری، افسون، (1382)، توسعه فرهنگی و محیط زیست، فصلنامه علمی سازمان حفاظت محیط زیست، شماره 39، 28-27.
    6. ] ۳۳,۲۹,۱۰[ سروستانی، احمد، شاه ولی، منصور، محقق داماد، مصطفی، (1386)، ماهیت و دیدگاه های اخلاق زیست محیطی با تأکید بر دیدگاه اسلامی، فصلنامه اخلاق در علوم و فناوری، سال دوم، شماره های 1 و 2،68-61.
    7. حیدری، لیث، (1382)، تمدن غربی، تمدن اسلامی و غرب گرایی، ترجمه فضل الله حسینی، تهران، نشر شلاک.
      1. Abaidoo, S. (1977), Human-Nature Interaction and the Modern Agricultural Regime: Agricultural Practices and Environmental Ethics. PhD Dissertation, Dept. of Sociology, University of Saskatchewan, Canada; 305 pp.
      2. سروستانی، احمد، شاه ولی، منصور، (1387)، ضرورت و ویژگی های پژوهش در اخلاق زیست محیطی، فصلنامه اخلاق در علوم و فناوری، سال سوم، شماره های 3 و 4، 85.
      3. وهاب زاده، عبدالحسین، (1385)، شناخت محیط زیست، مشهد، نشر جهاد دانشگاهی.
      4. وهاب زاده، عبدالحسین، (1382)، اخلاق محیط زیست، مشهد، نشر جهاد دانشگاهی،628.
      5. فهیمی، عزیزالله، مشهدی، علی، (1388)، ارزش ذتی و ارزش ابزاری در فلسفه محیط زیست (از رویکردهای فلسفی تا راهبردهای حقوقی)، فصلنامۀ علمی- پژوهشی دانشگاه قم، سال یازدهم، شمارۀ اول،197.
      6. بری، جان، (1380)، محیط زیست و نظریه اجتماعی، ترجمه حسن پویان و نیره توکلی، سازمان حفاظت محیط زیست، جلد اول،303.
      7. بنون، جان، (1382)، اخلاق محیط زیست: مقدمات و مقالات، ترجمه: عبدالحسین وهاب زاده، مشهد، انتشارات جهاد دانشگاهی،267.
      8. ]۲۶,۲۱,۱۸[ حسینی، سادات، (1387)، اخلاق زیست محیطی، کارشناسی ارشد فلسفه غرب، روزنامه جوان.
      9. ﻟﻮﭘﻲ، ﭘﻮﻳﻤﺎن، (1384)، اﺧﻼق زﻳﺴﺖ محیطی، ﺗﺮﺟﻤﻪ ﮔﺮوه ﻣﺘﺮﺟﻤﺎن، ﻧﺸﺮ ﺗﻮﺳﻌﻪ، ﺟلد اول، ﺗﻬﺮان.
      10. سراج الدین، اسماعیل، پارت ریچارد، (1379)، اخلاقیات و ارزشهای معنوی در خدمت ارتقای توسعه پایدار براساس محیط زیست، ترجمه احمد رضا اشرف العقلایی، تهران، نشر حفاظت محیط زیست،81.
      11. ]۲۷,۲۱[ رحمتی، انشاء الله، (1387)، دین، اخلاق و محیط زیست، ماهنامه پژوهشی اطلاعات حکمت و معرفت، سال سوم، شماره 3،5.
      12. پویمان، لوپی. پ، (1384)، اخلاق زیست محیطی، ترجمه گروه مترجمان، نشر توسعه، جلد اول، تهران، چاپ اول،185.
      13. بودن، ریمون، (1385)، فرهنگ انتقادی جامعه شناسی، ترجمه عبدالحخسین نیک گوهر، انتشارات فرهنگ معاصر، چاپ اول،385.
      14. صالحی، امیری، رضا، (1386)، مفاهیم و نظریه های فرهنگی، نشر ققنوس،100-95.
      15. آرون، ریمون، (1377)، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ چهارم،4.
      16. محقق داماد، مصطفی، (1380) ، الهیات محیط زیست، نامه فرهنگستان علوم، سال 6، شماره 17،30-7.
      17. تالیافرو، چارلز، (1382)، فلسفه دین در قرن بیستم، ترجمه انشاء الله رحمتی، نشر سهروردی،373.
      18. مطهری، مرتضی، (1383) ، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا،254.
      19. ارفع، کاظم، (1362)، اصلاح نفس،تهران، انتشارات پنگوئن،102.


 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Religion, moralityand Environment

Seyed AbdolHossein Nabavi[3]*

 Marziyeh Shahryari[4]

 

Abstract

The environmental ethics based on the concept of theistic explanation could be a more comprehensive approach, providing the human interaction with the natural environment. In many verses of the Qur'an (ayah 185 Sura A'raf, verse 101 Anaam, ayah 54 of Sura A'raf, ayah 4 Sura Sajda  and ayah 45 Sura Noor) is introduced, in which God is the only creator. Thus, the concept of the unity of man and nature, which is necessary for the protection of the environment in a more comprehensive framework drawn.The environmental crisis has worsened to the extent that humans and other living beings on the planet is endangered So that the representation theory of environmental ethics proper, necessary and obtain protection of the environment is considered.

Using survey data from a questionnaire survey technique, the sample includ 400, the citizens of this study with stratified random sampling was done. For data analysis, descriptive statistics and tests of significance were used.

The research results show that, significant positive correlation between self-responsibility, environmental ethics, religious values ​​and variable reduction and environmental protection there.

The results showed that feelings of responsibility, ethics, social and religious values ​​on the environment and behavior affect the environment.

 

Keywords:  Religion, morality, Environment, Ecology, human-centered and nature-oriented approach

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



1- دانشیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه شهید چمران اهواز*(مسئول مکاتبات)            

2- استاد دانشگاه شهید چمران اهواز                                                                               

1- Associate Professor,Department of sociology, Shahid Chamran University, Ahvaz.(Corresponding Author)

2- Professor, Department of sociology, Shahid Chamran University, Ahvaz.

  1. ﺻﺎﻟﺤﻲ، ﺳﭙﻴﺪه، (۱۳۸۵)، ﺑﺮرﺳﻲ ﻋﻮاﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ ﻣﺆﺛﺮ ﺑﺮ ﺣﻔﻆ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ در ﺷﻬﺮﻛﺮج  پایان نامه ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ، داﻧﺸﮕﺎه آزاد واﺣﺪ ﺗﻬﺮان ﺷﻤﺎل.
  2. ﻓﺮﺻﺖ، ﻣﺤﻤﺪ، (۱۳۸۴)، ارزﺷﻴﺎﺑﻲ آموزش زﻳﺴﺖ ﻣﺤﻴﻄﻲ در ﻧﻈﺎم آﻣﻮزش ﻋﺎﻟﻲ ﻛﺸﻮر  ﭘﺎﻳﺎن ﻧﺎﻣﻪ دﻛﺘﺮی، داﻧﺸﮕﺎه آزاد اﺳﻼﻣﻲ واﺣﺪ ﻋﻠﻮم ﺗﺤﻘﻴﻘﺎت، رﺷﺘﻪ ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ .
    1. Salehi, S, (2010), Pepole and the environment, amazon.
  3. عمیق، محسن، حسینی، فضل الله، (1385)، اخلاق زیست محیطی در اسلام، قم، نشر استاد مطهری.
  4. اﺻﻐﺮی ﻟﻔﻤﺠﺎﻧﻲ، ﺻﺎدق،(۱۳۷۸)، ﻣﺒﺎﻧﻲ ﺣﻔﺎﻇﺖ ﻣﺤﻴﻂ زﻳﺴﺖ در اسلام، ﻧﺸﺮ ﻓﺮﻫﻨﮓ، اﺳﻼﻣﻲ، ﺗﻬﺮان، ﭼﺎپ اول.
  5. هرسینی، سارا، (1387)، نظریه های مهم راجع به اخلاق محیط زیست، کارشناس ارشد فلسفه غرب، روزنامه جوان.
  6. اژدری، افسون، (1382)، توسعه فرهنگی و محیط زیست، فصلنامه علمی سازمان حفاظت محیط زیست، شماره 39، 28-27.
  7. ] ۳۳,۲۹,۱۰[ سروستانی، احمد، شاه ولی، منصور، محقق داماد، مصطفی، (1386)، ماهیت و دیدگاه های اخلاق زیست محیطی با تأکید بر دیدگاه اسلامی، فصلنامه اخلاق در علوم و فناوری، سال دوم، شماره های 1 و 2،68-61.
  8. حیدری، لیث، (1382)، تمدن غربی، تمدن اسلامی و غرب گرایی، ترجمه فضل الله حسینی، تهران، نشر شلاک.
    1. Abaidoo, S. (1977), Human-Nature Interaction and the Modern Agricultural Regime: Agricultural Practices and Environmental Ethics. PhD Dissertation, Dept. of Sociology, University of Saskatchewan, Canada; 305 pp.
  9. سروستانی، احمد، شاه ولی، منصور، (1387)، ضرورت و ویژگی های پژوهش در اخلاق زیست محیطی، فصلنامه اخلاق در علوم و فناوری، سال سوم، شماره های 3 و 4، 85.
  10. وهاب زاده، عبدالحسین، (1385)، شناخت محیط زیست، مشهد، نشر جهاد دانشگاهی.
  11. وهاب زاده، عبدالحسین، (1382)، اخلاق محیط زیست، مشهد، نشر جهاد دانشگاهی،628.
  12. فهیمی، عزیزالله، مشهدی، علی، (1388)، ارزش ذتی و ارزش ابزاری در فلسفه محیط زیست (از رویکردهای فلسفی تا راهبردهای حقوقی)، فصلنامۀ علمی- پژوهشی دانشگاه قم، سال یازدهم، شمارۀ اول،197.
  13. بری، جان، (1380)، محیط زیست و نظریه اجتماعی، ترجمه حسن پویان و نیره توکلی، سازمان حفاظت محیط زیست، جلد اول،303.
  14. بنون، جان، (1382)، اخلاق محیط زیست: مقدمات و مقالات، ترجمه: عبدالحسین وهاب زاده، مشهد، انتشارات جهاد دانشگاهی،267.
  15. ]۲۶,۲۱,۱۸[ حسینی، سادات، (1387)، اخلاق زیست محیطی، کارشناسی ارشد فلسفه غرب، روزنامه جوان.
  16. ﻟﻮﭘﻲ، ﭘﻮﻳﻤﺎن، (1384)، اﺧﻼق زﻳﺴﺖ محیطی، ﺗﺮﺟﻤﻪ ﮔﺮوه ﻣﺘﺮﺟﻤﺎن، ﻧﺸﺮ ﺗﻮﺳﻌﻪ، ﺟلد اول، ﺗﻬﺮان.
  17. سراج الدین، اسماعیل، پارت ریچارد، (1379)، اخلاقیات و ارزشهای معنوی در خدمت ارتقای توسعه پایدار براساس محیط زیست، ترجمه احمد رضا اشرف العقلایی، تهران، نشر حفاظت محیط زیست،81.
  18. ]۲۷,۲۱[ رحمتی، انشاء الله، (1387)، دین، اخلاق و محیط زیست، ماهنامه پژوهشی اطلاعات حکمت و معرفت، سال سوم، شماره 3،5.
  19. پویمان، لوپی. پ، (1384)، اخلاق زیست محیطی، ترجمه گروه مترجمان، نشر توسعه، جلد اول، تهران، چاپ اول،185.
  20. بودن، ریمون، (1385)، فرهنگ انتقادی جامعه شناسی، ترجمه عبدالحخسین نیک گوهر، انتشارات فرهنگ معاصر، چاپ اول،385.
  21. صالحی، امیری، رضا، (1386)، مفاهیم و نظریه های فرهنگی، نشر ققنوس،100-95.
  22. آرون، ریمون، (1377)، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام، انتشارات علمی فرهنگی، چاپ چهارم،4.
  23. محقق داماد، مصطفی، (1380) ، الهیات محیط زیست، نامه فرهنگستان علوم، سال 6، شماره 17،30-7.
  24. تالیافرو، چارلز، (1382)، فلسفه دین در قرن بیستم، ترجمه انشاء الله رحمتی، نشر سهروردی،373.
  25. مطهری، مرتضی، (1383) ، فلسفه اخلاق، تهران، انتشارات صدرا،254.
  26. ارفع، کاظم، (1362)، اصلاح نفس،تهران، انتشارات پنگوئن،102.